responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 345


و وهمى باشد ( اما در نشأت دنيا اما در نشأت آخرت ، چه جمله نعيم و لذّات بهشت به نفس تعلَّق دارد ) با او چيزى همراه بينى ، از متابعت او احتراز كن ، چه آن كس چون هنوز به اول مرتبهء فنا نرسيده است ، به مرتبهء ارشاد كه آخرين مراتب بقاى حقيقى است - بعد تعدّى جميع مراتب الفناء - چون رسيده باشد .
و قوله : « فصارت له أمّارة و استمرّت » يعنى : امّاريت نفس را دو مرتبه است :
يكى آن كه مقتضاى او طلب حظوظ و لذّات حسّى دنيوى باشد .
و دوم آن كه مقتضايش طلب نعيم و لذّات حسّى اخروى بود ، و چون طلب و محبّت لذّت و شهوت حسّى در نفس قوى و مستحكم شود و به نظر اعتبار لذّات دنيوى را فانى و ناپايدار بيند ، و لذّات نعيم اخروى را باقى و ثابت يابد - از جهت تمام استيفاى لذّات حسّى باقى - ترك لذات حسى فانى كند ، و همگى همّتش بر وصول به لذّات حسى كه در بهشت استيفا كند ، مقصور شود و اين چنين كس به عاقبت هم بندهء نفس و شهوات و لذّات او باشد ، و حكم جزئيّت بر او غالب .
و از اين جا گفت ، آن كه گفت : « حسنات الأبرار سيّئات المقرّبين » چه مطمح نظر مقرّب ، وصول است به اين مرتبهء كليّت و جمعيّت نفس و آن بر فناى جملهء اوصاف نفس موقوف ، و مقام ارشاد بالاى مقام مقرّبى است ، چه مقرّب شايد كه در مقام تلوين باشد و مرشد حقيقى را وصول به مرتبهء تمكين ، شرط صحّت ارشاد است .
پس كسى كه حسنهء او سيّئهء مقرب باشد ، ارشاد را چگونه لايق تواند بود .
- و الله المرشد - .
< شعر > و دع ما عداها و اعد نفسك فهي من عداها و عذ منها باحصن جنّة [1] < / شعر > و بگذار جز حضرت معشوق را و در گذر از اين نفس جزئى خودت ، چه وى



[1] دع : اى اترك . دع ما عداها : اى اترك ما سواها . اعد نفسك : امنعها ، عذ : التجئ . أحصن ، فعل تفصيل من حصن : صار حصينا ممتنعا . الجنّة : الترس .

345

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست