نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 338
و پاكيزه گردان از جهت حضرت معشوق و حكم امر او ( هر عملى را كه كنى - خ ) از اعمال ستودهء نيكو كه پاك باشند از شايبهء سمعت و پاك شو به مدد حضرت معشوق از رعونت و خويشتن بينى درويشى خودت . يعنى اعمال نيكو موجب نيل سعادت و ترقّى در درجات بهشت است ، بل معيّن و منشئ نعيم مقيم و حور و قصور او است ، امّا به شرط آن كه از شائبهء ريا و سمعت پاكيزه باشند و در نيل و ادراك اين نوع سعادت ، نفس را حظَّى و شربى عظيم است ، چه استيفاى نعيم و لذّات اخروى ، نفس و قواى او مىكنند و از اين سبب حجاب او مىشود از عالم وحدت و موجب قيد او از وصول بدان حضرت . پس سالك هر عملى نيكو كه بى شوب ريا و سمعت از او صادر شود ، بايد كه باعث و محرّضش بر آن حكم ، امر * ( وَافْعَلُوا الْخَيْرَ ) * [1] باشد و مطمح نظرش مراعات آن بود نه انشاء نعيم و حور و قصور ، تا از قيود و حجب نفس به كلَّى خلاص يابد و به مقام زهد و فقر حقيقى تمام متحقّق تواند شد ، و ذلك معنى قوله : « و أخلص لها من اعمال برّ تزكَّت » أي طهرت من شوائب الرّياء . و چون در تحقّق به زهد و فقر آزادى و بى التفاتى به اغيار حاصل است ، و ديدن آن آزادى و بى التفاتى موجب رعونت و حظَّ نفس مىشود ، و آن حجاب و قيد است از كمال تحقق به مطلوب حقيقى ، چه حكم « إذا تمّ الفقر فهو الله » بر تمام خلوّ و فقر مترتّب است و در اين مقام فقر حقيقى نفس هيچ وصفى و حظَّى نمىگنجد ، پس از اين رعونت فقر ، خالص و يگانه شو تا به مقصد برسى . و الله الهادي . < شعر > و عاد دواعي القيل و القال و انج من عوادي دعاو صدقها قصد سمعة [1] < / شعر > و دشمنى ورز با هر صفتى و داعيه اى كه تو را به گفتگوى معرفت و بيان