نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 270
مىشوم ، مرا اين علم تو به آن كه در راه تو كشته مىشوم بسنده است ، پس جان من در اين معرض چه ارزد . < شعر > و لم تسو روحي في وصالك بذلها لديّ لبون بين صون و بذلة [1] < / شعر > و جان من به نزديك من در مقابلهء طلب وصال تو بعد از اين علم مذكور ، بخشيدن و فدا كردنش نمىارزد ، زيرا كه در نفس امر عقلا و عرفا فرق ميان نگاه داشتن و ميان بخشيدن ثابت و واقع است ، و اين فرق از آن جهت است كه بخشيدن و نگاه داشتن به چيزى مضاف مىشوند كه او را اندك مايهء خطرى و قيمتى باشد ، چنان كه مثلا اگر كسى گويد كه درمى يا فلسى به يكى بخشيدم و به ديگرى نبخشيدم ، چون آن درم و فلس اندك مايه خطرى و قيمتى دارند ، ميان بخشيدن و منع كردن ايشان فرقى هست و اين سخن درست و مستقيم است ، اما هرگز هيچ عاقلى نگويد كه من ذرّه اى خاك يا تارى پشم به فلانى بخشيدم يا منع كردم ، چون آن را خطرى نيست ، سخن مستقيم نيست ، پس چون ميان بخشيدن و نابخشيدن عقلا و عرفا فرقى هست به نسبت با چيزى كه او را خطرى باشد و جان من به نزد من هيچ خطر و قيمت ندارد ، لا جرم در مقابلهء وصل تو كه أعلى المراتب و أعلى المطالب است ، اين روح من كه هيچ خطرى و قيمتى ندارد بخشيدن و نابخشيدن و فدا كردن و نگاه داشتنش يكسان باشد ، و در آن معرض خود نيايد و به آن نيرزد ، پس چون حال بر اين منوال باشد ، مرا از كشتن و مردن چه باك باشد . < شعر > و انّي إلى التهديد بالموت راكن و من هوله أركان غيري هدّت < / شعر > يقال : ركن إليه بالكسر يركن بالفتح ركونا فهو راكن : أي مال ، و منه قوله تعالى : * ( وَلا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا ) * [1] و هددت البناء ، اهدّه هدّا : كسرته و ضعضعته .
[1] تسو : من قولنا هذا المتاع يسوى دينارا مثلا . البون : البعد . البذلة : الاسم من الابتذال ، و هو من نحو قولهم ابتذلت الثوب مثلا : إذا لبسته في موقع العمل و اوقات الفعل . [1] هود ( 11 ) آيهء 113 .
270
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 270