responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 265


مردن را اختيار كن و جان خود را در كار كن ، يا اين دوستى و دعوى عشق ما را بگذار و دل از اين ميان بردار . اكنون چون در اين چند بيت از زبان معشوق ، ذكر مراتب و شرايط و مقتضيات عشق و تحقق به حقيقت محبّت كرد ، و از نقايص و آفات و پندارهايى كه در عشق و سلوك راه او بر سالك عاشق متطرّق مىشود و سالك عاشق جز به ارشاد به آنها راه نتواند برد ، همه را يك به يك بر شمرد ، باز به زبان عاشقى تقرير تحقق به بعضى مقامات فنا مىكند و بيان فهم و قبول ارشاد معشوق مىفرمايد و مىگويد :
< شعر > فقلت لها روحي لديك و قبضها إليك و من لي أن تكون بقبضتي [1] < / شعر > پس من در جواب حضرت معشوق به طريق تصديق او گفتم : كه جان من به حكم توجه كلَّى - توجّه الفرع إلى الأصل ، و توجه الجزء إلى الكل - به حضرت عنديّت تو است كه حضرت لوح المحفوظ است و قبض وى در قبضهء تصرف تو است چه هستى جز تو را نيست و هستى بخشنده و ستاننده و جامع و مفرّق ميان عدم و وجود ، اولا - و ميان جان و تن ، ثانيا - جز تو نيست و من كيستم و چيستم ؟ و مرا از خود جز عدم چيست ؟ تا به آن چيز جان من كه وجودى است كه هم تو به عدمى اضافت كرده اى ، و ميان عدمى و وجودى جمع آورده ، در قبضهء من باشد و عدمى ، جمع و تفريق ميان وجودى و عدمى چون توان كرد ؟ پس چون به حكم * ( إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيايَ وَمَماتِي لِلَّه رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَه ) * [2] زندگى و مردگى و فنا و بقاى من در قبضهء قدرت و تصريف و تصرّف تو است ، مردن مرا به من چگونه حوالت مىفرمايى ، غاية ما في الباب :
آن چه وظيفهء حال من است آن باشد كه من مر اين مردن و مفارقت مرادات و مألوفات و تفرّق ميان جان و تن را كه عموم خلق ناملايم مىشمرند ، من ناملايم



[1] إليك : اى مفوض إليك .
[2] الانعام ( 6 ) آيهء 162 .

265

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست