نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 129
اين جهت حقيقت محمدى است - عليه الصلاة و التحية - و در تعيّن ثانى برزخ و جامع است ميان ظاهر وجود كه وجوب ، وصف خاص اوست و ميان ظاهر علم كه امكان از لوازم اوست . و در اين جهت ، حقايق ديگر كاملان واقع است ، چنان كه تقرير آن بعد از اين گفته شود ، إن شاء الله . و به اعتبار سير و سرايت آن تجلى اول ببرزخيّته و اشتماله على حكم كنه الغيب الغير المتناهي و غير المحاط ، كه في الحقيقة احكام و عوارض جملى و تنوّعات ظهور كلى آن شئون و اعتبارات ذات عبارت از آن است ، در اين تعيّن ثانى كه مرتبهء الوهت است به صورت نفسى ممتد منبث كه به آن انبثاث حقايق اسمايى و كونى متميّز شدند ، و بر مثال زلف مسلسل در پيش رخسار دلدار كه وجود حقيقى و شئون اصلىاند واقع گشت ، او را حقيقة الحقائق و حضرت عماء و خيال مطلق خوانند . آن چه از آن احكام و عوارض مجمل قابل ظهور نيست در مراتب ، اصلا او من اكثر الوجوه ، اصل و خمير مايهء عدم مطلق و محال است . و آن چه در قوّت تفصيل و ظهور است در مراتب على التعاقب ممكناتند ، و بحر امكان كه ذوات الهى است و در قرآن نون كنايت از او تواند بود ، جامع ايشان است . و در شريعت از اين ظاهر نفس منبّث مذكور عماء ، عبارت آمده است در حديث مشهور كه مصطفى را - صلَّى الله عليه و سلَّم - پرسيدند كه : « أين كان ربّنا قبل ان خلق خلقه ؟ قال كان في عماء ، ما فوقه هواء و ما تحته هواء » و عما در لغت أبر تنك است كه اندكى حايل باشد ميان ناظر و قرص آفتاب ، و همچنين اين نفس منبّث مذكور به حكم آن برزخيّت مذكور ميان ظاهر علم و ظاهر وجود ، حايل است ميان ظاهر وجود و باطن علم و وجود كه شئون ذات است ، و آن تجلَّى اول مذكور به صورت تربيت و اصلاح جملهء حقايق الهى و كونى به اظهار احكام و آثار هر يك به توجه به امر ايجادى در حقيقت آن نفس سارى بود ، پس مصطفى - صلَّى الله عليه و سلَّم - به حكم « أوتيت جوامع الكلم » از حقيقت كار
129
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 129