نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 7
يادداشت ناشر إلهي ما ألذّ خواطر الإلهام بذكرك على القلوب وما أطيب طعم حبّك وما أعذب شرب قربك فلسفهء فلسفه ، رسيدن به عرفان است ، وآخرين منزل عرفان منزل محبت است . وچون محبت دائر مدار ادراك بوده وهر چه ادراك بيشتر ومدرك آن مناسبتر با طبع باشد لذت وبهجتى كه از آن به دست مىآيد بيشتر است * ( والَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه ) * . گر چه هر كدام از إحسان وملايمت با طبع از اسباب پيدايش محبتند ولى جمال وزيبايى محبوب كيمياى ديگرى است ومحبتى كه از آن پديد مىآيد با چيز ديگرى قابل مقايسه نيست . < شعر > ما را بهشت بهر لقاى تو در خور است بى پرتو جمال تو جنّت محقّر است در جنّت ديدار تماشاى وصالت باشد ز قصور ار بودم ميل به حورى < / شعر > به گفتهء شيخ فلاسفهء اسلام ابو على سينا : « بيچاره آن كس كه لذت بهجت ومحبت به حق را نچشيده ، او چون راه را گم كرده است خدا را واسطه براى رسيدن به غير قرار داده است » . او نمىداند كه خداوند محبوب حقيقى است وهر دوست داشتنى غير از خدا محبوب مجازى است وهيچ دردى بزرگتر دورى از محبوب واقعى ونزديكى به عشق مجازى نيست . < شعر > روز محشر كه ز هولش سخنان مىگويند راست گويند ولى چون شب هجران تو نيست < / شعر > محبت را بايد با دو روش عملى : زهد وقطع علاقه به دنيا وعلمى : تقويت معرفت به حق متعال ، استوار ومستحكم كرد تا ثمرهء شوق لقاء را به بار آورد . علامت چنين محبتى كمال انس ودوام اشتغال به ذكر اوست . اين ذكر ابتدايش اضطراب است وانتهايش آرامش . بلبل پيش از رسيدن به گل ، آه وناله دارد اما پس از رسيدن ووصل به آن ناله اى جانسوزتر بر مىآورد . < شعر > محنت قرب ز بعد افزون است دلم از محنت قربم خون است هست در قرب بسى بيم زوال نيست در بعد جز اميد وصال < / شعر > وهر گاه پس از وصل وفناء ، به صحو وفناء از فناء برسد آرامش واقعى مىيابد كه :
7
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 7