نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 181
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
ناطقهء سالك دارد در عالم أرواح و به حكم اثر آن حركت حبّى اصلى ، و ظهور او از آن حصّهء وجودى ، كه ظهورش جز در عالم أرواح نيست ، يا به محض عنايت و سابقت ، بى مجاهده و رياضتى زيادت ، يا به واسطهء قرب فرائض كه تقرير آن كرده شود ان شاء الله ، احكام و قواى روحانيش بر احكام مزاج و طبيعت غالب آيند و ايشان را مغلوب و مقهور گردانند . پس آن سرّ وجودى كه باطن روح است به حكم وحدته و إطلاقه ، اين عقل را كه عامل و قهرمان است به احكام تكليفى و قيود شرعي در ولايت و مملكت بدن ، و مميز است ميان حسن و قبح و خير و شرّ و نفع و ضرّ و به قوت فكرتش خمير مايهء ظنون و تخيّلاتى است كه جملهء احكام آن تعويقات مذكورند ، از كار معزول گرداند و اين متجلَّى له را مجذوب و موله خوانند و « قضب البان » در « موصل » و فقيه « احمد » در « قونيه » و شيخ « مصلحت » در « خجند » از اصحاب اين تجلَّى بودهاند . و از خواص اين تجلى كه او را جلالي گويند ، اطلاع بر ضماير است و خواطر و دائما ، قبض و خشيت بر اين متجلَّى له غالب باشد و باشد كه هر حركتى و سكنتى كه - لا عن قصد و توجه خاص ، بل بالعبث - از اين شخص من حال صباه الى اوان هذا الفتح صادر شده باشد ، هر يك مزيل حكمى از احكام آن تعويقات بوده باشد به نسبت با اين مفتوح عليه به حكم عنايت و محبوبى و كذلك في المفتوح عليه الوجه الخاص الآتي ذكره . و اما قسم دوم از فتح آن است كه ظاهر لدى الفتح ، آن سرّ وجودى باشد كه در ظاهر نفس و مزاج كامن است ، و اين قسم البته محتاج باشد به سلوك و رياضت و مجاهدت و تحقيق مقامات ، چه اثر آن حركت حبّى و انگيزش عشقى ، از اين ظاهر وجود ، سر بر مىزند و احكام اين تعويقات پيرامن او در آمدهاند تا ايشان دور نشوند ، او ظاهر نتواند شد و زوال ايشان پيش از ظهور آن اثر و استعمال امورى كه مضاد ايشان باشد ، از رياضات و مجاهدات و اذكار و خلوت و عزلت و امثال اين ممكن نيست و آن هم بر ارشاد مرشدى صاحب بصيرت
181
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 181