نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 6
خلقيه اعتبار [1] كنى ، آن را مقام فرق و كثرت خوانند ، و اين را [2] عالم ملك و شهادت گويند و اگر مظاهر خلقيّه را در ذات مستهلك يابى [3] ، آن را مقام جمع دانند . اى عزيز بدان كه : نزد اهل كشف و تحقيق [4] ، وجود مطلق يكى بيش نيست ، و آن وجود حق [5] است ، و وجود جميع موجودات بدان حضرت منتهى مىشود ، و آن حضرت منتهاى [6] همه است و اين وجود را در هر عالمى از عالمهاى [7] مختلف ظهوريست و حضرات كليّه پنج است ، كه آن را حضرات خمسه گويند [8] ، و هر حضرتى را از [9] آن حضرات عالمى نامند [10] : حضرت اول هويّت غيب مطلق [11] است [ كه ] آن را حقيقة الحقائق خوانند ، و آن حضرت اشارت پذير نيست ، و از [12] آن حضرت به هيچ نوع عبارت [13] نتوان كرد ، و عقول و افهام مخلوقات را به پيرامن سرادقات كبرياى [14] آن راه نيست ، بل [15] اين مقدار به نور كشف محقّق گشته است كه [16] : درين عالم حق تعالى از ذات خود به ذات خود تجلَّى فرمود ، و آن تجلَّى [17] از حضرت احديّت بود نه از امرى خارج يا فيضى زايد بر ذات خود . و بدان [18] تجلَّى ، در خود ، نفس رحمانى ظاهر كرد ، كه آن هيولاى [19] كليّه است ، و اين علم ذات است بذاته و هر چه دروست ، و اين [20] طايفه اين را تعيّن اول گويند ، و جميع اعيان ثابته در حضرت [21] اين علم ، به صورت عقل [22]
[1] ب : اعتبار آن را . [2] د ، س : و آن عالم را - ب : و آن را عالم . [3] ب : يابى مقام جمع . [4] د ، س : شهود . [5] آ : وجود حق است كه وجودات بدان حضرت منتهى مىشود . [6] س : منتهى . [7] ب : از عوالم مختلفه . [8] د ، س : خوانند - آ : مىخوانند . [9] ب : پنج است كه آن را و هر حضرتى را از حضرات عالمى نامند . [10] آ : خوانند . [11] ب : مطلقه . [12] ب : و آن . [13] آ : نتوان عبارت كرد . [14] د ، س : كبريايى . [15] د ، س ، و : بلى - آ : بلكه . [16] س ، آ : كه حضرت صمديّت - عز اسمه . [17] ب : تجلى در حضرت احديت بود . [18] ب : بدان تجلى - آ : و بدان و تجلى . [19] آ ، س : و : هيولى - ب : هيولاى كليات و آن عالم ذاتست . [20] ب : و اين طايفه را . [21] س : درين حضرت . [22] س : عقلى .
6
نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 6