نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 232
از عالم و آن چه طالب ظهور عالم است تا ، مظهريّت [1] ربوبيّت او شود ، اسماست . پس اعظم اسباب [2] اسماى « الله » بود [3] ، و اسماى الهيّه عبارت از آن چيزيست كه عالم در وجود به وى محتاج است خواه آن اسم مفتقر إليه از جنس عالم باشد مثل عالم مفتقر ، چنانچه والد نسبت با ولد يا [4] از جنس عالم نبود و آن عين حق بود ، چون تجلَّيات . * متن و معلوم أنّ لنا افتقارا من بعضنا لبعضنا . فأسماؤنا اسماء الله - تعالى - [5] إذ إليه الافتقار بلا شكّ و أعياننا في نفس الأمر ظلَّه لا [6] غيره . فهو هويّتنا لا هويّتنا و قد مهّدنا لك السّبيل فانظره . * شرح يعنى اسماى كونيّه ما كه عند التعيّن به آن مسمّى گشتهايم به حقيقت اسماى « الله » است كه عند النّزول و الاتّصاف به صفات كون خود را مسمّى كرده است . و اين اسماى ملفوظهء ما اسماى آن اسما [7] است كه بى شك افتقار ما به [8] اوست ، و آن كه ما نقص [9] مىدانيم ، هم او [10] و اسماى اوست ، و اعيان ما ظلّ اوست پس به حقيقت ، هويّت او هويّت ما باشد . نه آن كه هويّت منسوبهء ما هويّت ما بود . و الله اعلم [11] .