نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : خواجه محمد پارسا جلد : 1 صفحه : 21
1 فصّ حكمة إلهيّة في كلمة آدميّة بدان كه : فصّ هر حكمتى كه [1] درين كتاب گويد ، مراد از آن يا [2] خلاصه و زبدهء آن علوم باشد ، كه روح آن نبى به آن مخصوص است و آن حكمت از حضرت اسمى از اسماء ، به حسب استعداد او ، بر روح او فايض شده باشد يا خود مراد دل آن صاحب حكمت بود ، كه آن علوم و معانى و اسرار در و منتقش [3] گشته باشد . پس تقدير كلام اين باشد كه : محلّ حكمت الهى آن دليست ثابت در كلمهء آدميّت [4] ، و [5] تخصيص حكمت إلهيّه به كلمهء آدميّت از آن جهت بود كه آدم [6] خليفة الله است ، و جامع جميع مراتب . * متن لمّا شاء الحقّ [7] - تعالى - من حيث أسماؤه الحسنى الَّتي لا يبلغها الإحصاء أن يرى أعيانها . * شرح ضمير مؤنث در « لا يبلغها و أعيانها » عايد به اسماء [8] است ، و مشيّت خواستن [9] بود - كه منشأ آن ذات بود - به ايجاد معدومى يا اعدام موجودى و ارادت خواستيست به ايجاد معدوم فقط . و اختيار حق بر ديگر اسماء از آن جهت كرد ، تا محقّق گردد كه منشأ [10] اين طلب ذات [11] است به اسماء [12] و صفات ، نه [13] اسماء و صفات . فحسب . و الله نيز اگر چه اسم ذات است ، امّا من حيث هي هي ، و درين ، مشيّت اگر چه مقتضى ذات [14] است ، امّا لا من حيث هي هي ، بل من حيث محبّة الذاتيّة .