نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 763
من الدعاء و التحميد حتى يقرب زوال الشمس . و كان يدعو كثيرا فيقول : « اللهم ! إنّي اسألك الرّاحة عند الموت و العفو عند الحساب » ؛ و يكرّر ذلك . و كان من دعائه « ع » : « عظم الذّنب من عبدك ، فليحسن العفو من عندك » . و كان يبكي من خشية الله حتى تخضلّ لحيته بالدّموع . و كان أوصل الناس لاهله و رحمه . و كان يتفقّد فقراء المدينة في الليل ، فيحمل اليهم الزّنبيل ، فيه العين و الورق و الادقّة و التّمور ، فيوصل اليهم ذلك ، و لا يعلمون من اي جهة هو [1] . ( 1 ) امام كاظم « ع » - امام ابو الحسن موسى كاظم ، عابدترين مردم زمان خود و فقيه ترين ايشان و از همه بخشنده تر و كريم النّفستر بود . روايت شده است كه نمازهاى مستحبى شب را به جاى مىآورد و آنها را به نماز صبح مىپيوست ، سپس تا طلوع آفتاب به خواندن تعقيبات آنها مىپرداخت ، آنگاه به سجده مىافتاد و سر از دعا و سپاسگزارى برنمىداشت تا زمانى كه نزديك بود خورشيد به ميان آسمان برسد . فراوان دعا مىخواند و مىگفت : « اللَّهمّ ! انّى اسألك الرّاحة عند الموت و العفو عند الحساب خدايا ! از تو آسايش در هنگام مردن و بخشش در هنگام حساب را مسألت مىكنم » ، اين دعا را مكرر مىخواند . نيز از دعاهاى او بود : « عظم الذّنب من عبدك ، فليحسن العفو من عندك گناه بنده ات بزرگ است ، بايد آن را به بزرگوارى خود ببخشى » . چندان از ترس خدا مىگريست تا محاسنش خيس مىشد . او بيشتر از همه مردم ، به كار صلهء رحم و رسيدگى به كسان و خويشاوندان مىپرداخت ؛ شبانه به جستجوى مسكينان مدينه بيرون مىآمد ، و با زنبيلى به ديدار ايشان مىرفت كه در آن پول نقد و آرد و خرما نهاده بود ، و آن را به ايشان مىداد ، در حالى كه نمىدانستند از جانب چه كس آمده است .