responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي    جلد : 2  صفحه : 68


( 1 ) پيامبر « ص » - ابو ذر گويد : سلمان و بلال را ديدم كه به جانب پيامبر پيش مىآمدند ، چون به او رسيدند سلمان خود را بر پاى پيامبر انداخت و به بوسيدن آن پرداخت . پيغمبر او را از اين كار به سختى بازداشت ، سپس به او گفت :
« اى سلمان ! نسبت به من چنان مكن كه عجمان با شاهان خود مىكنند .
من بنده اى از بندگان خدايم ، چنان مىخورم كه بنده مىخورد ، و چنان مىنشينم كه بنده مىنشيند » . 3 النبي « ص » - ) * إنّه اعتزل نساءه في مشربة ( و المشربة : العلَّيّة ) ، فدخل عليه عمر ، و في البيت أهب عطنة و قرظ ، و النبي نائم على حصير قد أثّر في جنبه ، و وجد عمر ريح الأهب فقال : يا رسول الله ! ما هذه الأهب ؟ قال : « يا عمر ! هذا متاع الحيّ » . فلمّا جلس النبي « ص » [ و كان ] قد أثّر الحصير في جنبه قال عمر : أمّا أنا فأشهد أنّك رسول الله ، و لأنت اكرم على الله من قيصر و كسرى ، و هما فيما هما فيه من الدّنيا ، و انت على الحصير قد اثّر في جنبك ؟ فقال النبي « ص » : « أما ترضى أن يكون لهم الدنيا و لنا الآخرة ؟ » . [1] پيامبر « ص » : - پيامبر اكرم هنگامى از زنان خويش دورى جسته در بالا - خانه اى منزل كرده بود . در آن هنگام عمر بر او وارد شد ، در حالى كه پوستهايى بويناك براى پيراستن ( دبّاغى ) در ميان برگهايى از سلم خيسانده بودند ، و پيامبر بر حصيرى خفته بود كه رد آن بر پهلوهايش مشاهده مىشد .
چون عمر بوى پوست را احساس كرد گفت : يا رسول الله ! اين پوستها چيست ؟ پيامبر گفت : « اى عمر ! اين چيزى است از اهل خانه » . سپس پيامبر نشست در حالى كه نقش بوريا بر پهلويش ديده مىشد . عمر گفت : من گواهى مىدهم كه تو فرستادهء خدايى ، و در نزد خدا از قيصر و كسرى گرامىترى ، آنان چه دنيايى دارند و از چه چيزهايى برخوردارند ، و تو بر حصيرى مىخوابى و مىنشينى و رد آن بر پهلويت مىماند ؟ پيامبر « ص » گفت : « آيا از آن خرسند نيستى كه دنيا ( ى گذران ) براى ايشان باشد و



[1] « مكارم الاخلاق » / 151 ؛ « بحار » 16 / 257 .

68

نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي    جلد : 2  صفحه : 68
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست