نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 55
و أطفأ به النّوائر ، ألَّف به إخوانا ، و فرّق به أقرانا ، أعزّ به الذّلَّة ، و أذلّ به العزّة ، كلامه بيان ، و صمته لسان [1] . ( 1 ) امام على « ع » : خداوند پيامبر را در زمانى مبعوث كرد كه مردمان در گمراهى و سرگردانى به سر مىبردند ، و در فتنه فرو افتاده راه از بيراهه باز نمىشناختند . هواها و هوسها آنان را فريفته ، و گردنكشى ايشان را لغزانيده ، و جاهليّت آكنده از نادانى به سبكسرى وادارشان كرده بود ، چنان كه همه در حيرتى تزلزل آور و جهلى بلا انگيز زندگى مىكردند . پس پيامبر ، با پىگيرى ، به نصيحت كردن پرداخت ، و در راه هدايت مردمان گام كوفت ، و همه را به حكمت ( دانايى ، خردمندى ) و موعظه هاى نيكو فراخواند . . پايگاه او نيكوترين پايگاه بود ، و خاستگاه او بهترين خاستگاه : كانهاى بزرگوارى و كرامت و كانونهاى پاكى و سلامت ؛ او بود كه دلهاى نيكوكاران به جانبش كشيده شد ، و سوسوى چشمها به سوى او توجه يافت ؛ خدا كينه ها را به وسيلهء او مدفون ساخت ، و آتشهاى افروخته را به دست او خاموش كرد ؛ مردمانى را به دست او برادر يك ديگر ساخت ، و نزديكانى را ( كه از پذيرش حق تن زدند ) از يك ديگر جدا كرد ؛ ذلت ( حق طلبان ) را به سبب او به عزت مبدل ساخت ، و عزت ( باطلگرايان ) را به ذلت . سخن گفتن او روشنگر حقايق بود و سكوت او زبانى گويا . بنگريد ! اين مطلب روشن است كه پيامبران الهى آمدند كه انسان را به جستجوى رشد و كمال رهنمونى كنند ، تا انسان خود را از آلايشهاى طبيعت و هواهاى نفسانى - تا حد ممكن - پاك سازد ، و به سير الى الله و سلوك روحانى بپردازد ؛ و بدينسان به مرتبهء بلوغ انسانى برسد ، و از راه قرب به خداى متعال ، به درجات ابدى در جهان جاودان دست يابد .