نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 481
إسم الكتاب : الحياة ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 767)
( 1 ) امام حسين « ع » - خطاب به علماى دينى : . . كوران و گنگان و بيماران زمينگير در شهرها به حال خود رها شدهاند و شما هيچ به حال آنان رحمت نمىآوريد ، و به كارى كه شايستهء شما است دست نمىزنيد ، و ديگران را نيز به چنين كارها وانمىداريد . به سازشكارى و مداهنه در نزد ستمگران دل مىبنديد ، و به آن آرام مىگيريد . و اينها همه چيزهايى است كه خدا شما را از آن نهى كرده و مأمورتان ساخته است كه ديگران را نيز باز داريد ، و شما از آن غافليد . كاش مىدانستيد كه « منزلت علما » كه به آن دست يافتهايد ، مصيبت شما را بزرگتر كرده است . < فهرس الموضوعات > يز - مسئوليّت علما در بارهء محرومان و ستمديدگان < / فهرس الموضوعات > يز - مسئوليّت علما در بارهء محرومان و ستمديدگان < فهرس الموضوعات > / حديث / < / فهرس الموضوعات > / حديث / 1 - الامام الحسين « ع » : . . فأسلمتم الضّعفاء في أيديهم ، فمن بين مستعبد مقهور ، و بين مستضعف على معيشته مغلوب . . و الناس لهم خول لا يدفعون يد لامس ، فمن بين جبّار عنيد ، و ذي سطوة على الضّعفة شديد ، مطاع لا يعرف المبدئ المعيد . فيا عجبا ! و ما لي [ لا ] أعجب ؟ و الارض من غاشّ غشوم ، و متصدّق ظلوم ، و عامل على المؤمنين بهم غير رحيم [1] . . ( 2 ) امام حسين « ع » : . . شما ناتوانان را به دست ايشان ( ستمگران ) تسليم كرديد ، تا بعضى به بردگى و تحمل فشار ناگزير شدند ، و بعضى ناتوان و از طلب روزى محروم گشتند . . مردمان همچون خادمان و بندگان ايشان شدند ، و از دفاع از خود ناتوان ماندند ؛ اينان ستمكارانى خيره سرند كه سخت بر بيچارگان چيره شدهاند ، و خداى آفرينندهء باز گرداننده را نمىشناسند . شگفتا ! و چرا در شگفت نشوم ؟ ! از اين دغلكاران ستمگر ، و جيره دهندگان جفا پيشه ، و مأموران سنگدلى كه به كسى رحم نمىكنند . . < فهرس الموضوعات > يح - وظيفهء علما در برابر علماى وابسته به ستمگران < / فهرس الموضوعات > يح - وظيفهء علما در برابر علماى وابسته به ستمگران < فهرس الموضوعات > / حديث / < / فهرس الموضوعات > / حديث /