نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 458
ايشان شدى ، براى آنان انجام ندادند ! ( 1 ) آرى ، آنچه به تو بخشيدند از آنچه از تو گرفتند بسيار كمتر بود ، و آنچه براى تو آباد كردند ، در برابر آنچه بر تو خراب كردند بسيار ناچيز بود . به حال خود بنگر كه هيچ كس به حال تو نخواهد نگريست ، و حساب خود را همچون حساب كسى كه مورد سؤال قرار گرفته است رسيدگى كن . . بسيار از آن بيمناكم كه تو از آن كسان باشى كه خدا در كتابش در حق ايشان گفته است : « * ( فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الأَدْنى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا ) * . . از پى ايشان بازماندگانى ماندند كه كتاب را به ميراث بردند ، و متاع اين دنيا را مىگيرند و مىگويند كه ما آمرزيده مىشويم . . » . تو كسانى را كه اقران و همسالان تو بودند و از دنيا رفتند از ياد بردى ، با اينكه اكنون غريب و تنها مانده اى . نگاه كن و ببين كه آيا آنان به آنچه تو مبتلاشده اى مبتلا شدند ، يا در ورطه اى كه تو افتاده اى آنان نيز افتادند ؟ شايد تصور مىكنى به كردار نيكى پى برده اى كه آنان نمىدانستند ، و چيزى دانسته اى كه آنان نسبت به آن جاهل بودند ؟ بلكه تو از موقعيّتى كه در نزد مردم پيدا كردى و اعتقاد آنان به تو بهره گرفتى ، چه آنان از رأى تو پيروى مىكردند و به فرمان تو به كار برمىخاستند . اگر چيزى را حلال مىكردى آن را حلال مىشمردند ، و اگر حرام مىكردى حرام مىدانستند . و اين براى خود تو نبود ، بلكه براى رغبت مردم بود به مقام دنيايى تو ، همچنين رفتن علما از ميان ايشان ، و چيره شدن جهل و نادانى بر تو و برايشان ، و رياست دوستى و دنيا خواهى تو و ايشان . . اكنون از آنچه در آنى دست بكش ، تا به نيكوكارانى ملحق شوى كه در جامه هاى ژندهء خود به خاك سپرده شدند ، در حالى كه شكمهاشان ( از گرسنگى ، كم خوراكى ) به پشتهاشان چسبيده بود ، و ميان آنان و خدا پرده اى وجود نداشت ، و دنيا آنان را نمىفريفت و آنان فريب دنيا را نمىخوردند . . اگر دنيا با تو - با اين پيرى و سالخوردگى ، و با اين مقام علمى ، و با نزديك بودن اجل - چنين بازى كند ، جوان كمسال نادان سست رأى كم عقل چگونه مىتواند خود را از آن برهاند ؟ * ( إِنَّا لِلَّه وَإِنَّا إِلَيْه راجِعُونَ ) * . به چه كس بايد پناه برد ؟ و نزد چه كس بايد خشنودى خاطرى جست ؟ درد دل خويش ، و غمى را كه از تو داريم ، با خدا مىگوييم ، و
458
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 458