نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 578
يك روز كشيده اى ؛ ( 1 ) و بدين گونه اندوه خود را بزرگ ، و گرفتارى خود را فراوان ، و رنج خود را زياد كرده اى . و با دل بستن به اميد و آرزو از اقدام و كوشش بازمانده اى ، در حالى كه اگر دل خويش از آرزو تهى ساخته بودى ، به كوششى بيش برمىخاستى . آيا نمىبينى كه دنيا ساعتى ميان دو ساعت است ؟ : ساعت گذشته ، و ساعت باقيمانده ، و ساعتى كه در آنى ؛ تو اكنون از آسايش ساعت گذشته و ساعت آينده لذتى نمىيابى ، و از سختى آنها دردى احساس نمىكنى . پس ساعت گذشته و ساعتى را كه اكنون در آنى ، همچون دو مهمان بدان كه بر تو وارد شدهاند . آنكه از پيش تو رفته تو را نكوهش مىكند ، و آنكه بر تو وارد شده تجربه اى از گذشته برايت آورده است . 12 الامام علي « ع » : عباد الله ! الآن فاعملوا ، و الألسن مطلقة ، و الأبدان صحيحة ، و الاعضاء لدنة ، و المنقلب فسيح ، و المجال عريض . . . [1] ( 2 ) امام على « ع » : بندگان خدا ! اكنون به كار برخيزيد كه زبانها باز است ، و بدنها تندرست ، و اندامها نرم و به اختيار ، و عرصهء فعاليّت گسترده ، و ميدان كوشش بزرگ . 13 الامام علي « ع » - في العهد الأشتريّ : . . و أمض لكلّ يوم عمله ! فإنّ لكلّ يوم ما فيه . و اجعل لنفسك فيما بينك و بين الله ، أفضل تلك المواقيت ، و أجزل تلك الأقسام ؛ و إن كانت كلَّها لله إذا صلحت فيها النّيّة ، و سلمت منها الرّعيّة . [2] ( 3 ) امام على « ع » - از « دستورنامهء حكومتى » مالك اشتر : كار هر روز را در همان روز انجام بده ، زيرا كه هر روزى مخصوص كار همان روز است . و از