نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 576
( 1 ) امام كاظم « ع » : اى هشام ! بر طاعت خدا صبور باش ، و از نافرمانى او خوددارى كن ، كه دنيا يك ساعت است ، زيرا از گذشتهء آن اكنون نه شاديى دارى و نه غمى ، و از آيندهء آن آگاه نيستى كه چه خواهد شد ؛ پس بر اين ساعتى كه در آنى صبور باش ( و در آن بكوش ) ، چونان كه گويى وقت خوشى و شادى تو است . ، در پايان اين حديث ، در متن چنين تعبيرى است : « فكأنّك قد اغتبطت » . و اين فعل ، معلوم و مجهول آن به يك معنى است : حال شاد داشتن . ليكن احتمال بسيار مىرود - به تناسب مقام كه مقام وعظ و تنبيه است - كه ضبط اين كلمه با « ع » بىنقطه باشد : « قد اعتبطت » ، و به صيغهء مجهول ، از مصدر « اعتباط » ، به معناى « در جوانى مردن بىعلت و بيمارى » . بنا بر اين ، معناى قسمت آخر حديث چنين مىشود : « در اين ساعت از عمر كه در آنى بكوش و با صبر و بردبارى براى خود كار كن ، چنان كه گويى در جوانى و تندرستى خواهى مرد » . يعنى : در مقام جدّيت و كار و كوشش و توشه اندوزى و بهره ورى از عمر ، نه به جوانى مغرور شو و بگو هنوز فرصتها هست ، و نه به سلامتى و تندرستى ، كه اين هر دو در معرض زوال است و در سر راه بادپاى روزگار » . 10 الامام الباقر « ع » : إستصلحوا ما تقدمون عليه بما تظعنون عنه ؛ فإنّ اليوم غنمية ، و غدا لا تدري لمن هو . [1] ( 2 ) امام باقر « ع » : روزى را كه به آن خواهيد رسيد ( روز قيامت و پرسوجو از كارها و كردارها ) ، به وسيلهء امروز ، كه از آن نيز جدا خواهيد گشت ، اصلاح كنيد ، زيرا كه امروز غنيمت است ، و فردا را نمىدانيد از آن كيست . 11 الامام علي « ع » : إنّما الدّنيا ثلاثة أيّام : يوم مضى بما فيه فليس بعائد ؛ و يوم