نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 458
دروغين و جنس و رنگ و اقليم توجه نمىكنند . و اين خود سبب آن مىشود تا آدمى به همنوعان خود نزديك شود و با آنان پيوستگى مستقيم پيدا كند ، و خود و ديگران را همچون افراد خانوادهء واحدى ببيند . بنا بر اين ، حاجى مسلمان متوجه آن مىشود كه خود را در بارهء دشواري دشواريهاى بشرى مسئول بداند ، و در مصالح همهء بشريت بينديشد ، و براى گشودن گره دشواريهاى مردمان و خوشبخت كردن انسانها در همه جاى زمين تلاش و كوشش كند . از خواص اين گردهمايى آن است كه صورت رسمى ندارد ، و نمايندگان حكومتها و سران و پادشاهان در آن گرد هم جمع نمىشوند كه در حقيقت از مردمان بسيار دورند ، بلكه گردهمايى در تراز ملتها و اقوام جهان است : « * ( وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ ، يَأْتُوكَ رِجالًا ، وَعَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ) * [1] در ميان مردمان ، نداى حج در ده ، تا پياده و سوار بر شتر لاغر ، از هر راه دورى نزد تو آيند » ، . . . بيايند و با اجتماع خود دريايى عظيم فراهم آورند ، و هر يك ، قطره اى از آن درياى پرخروش موّاج باشند . . .