نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 436
با مال حرامى آميخته نشده است ، ( 1 ) و او جز حلال براى تو نفرستاده است . گفت : مرا به آن نيازى نيست كه من امروز را در حالى آغاز كردم كه از جملهء غنيترين مردمانم . گفتند : خدا خيرت دهاد ! ما در خانهء تو چيزى كه به كار آيد نمىبينيم ، نه كم و نه زياد . گفت : نه ، اين طور نيست ، زير آن پالان كه مىبينيد دو گردهء نان جوين چند روزه است ، با وجود آن مرا به اين دينارها چكار ؟ 4 الامام علي « ع » : يا نوف ! . . . شيعتي . . في أموالهم يتواسون ، و في الله يتباذلون . يا نوف ! درهم و درهم ، و ثوب و ثوب ، و الَّا فلا . [1] ( 2 ) امام على « ع » : اى نوف ! . . . شيعهء من . . . در اموال خود مواسات مىكنند و آن را در راه خدا به يك ديگر مىبخشند ؛ اى نوف ! درهمى و درهمى ، و جامه اى و جامه اى ، و گر نه ، نه . ، يعنى : از آنچه دارى درهمى از آن تو و درهمى از آن برادر دينيت ، و جامه اى از تو و جامه اى از برادر دينيت ، اين است تشيّع راستين . . . 5 الامام الباقر « ع » : أ يجيء أحدكم الى اخيه ، فيدخل يده في كيسه ، فيأخذ حاجته فلا يدفعه ؟ فقلت : ما أعرف ذلك فينا . فقال ابو جعفر « ع » : فلا شيء إذا . قلت : فالهلاك ؟ فقال : إنّ القوم لم يعطوا أحلامهم بعد . [2] ( 3 ) امام باقر « ع » : آيا در ميان شما رسم است كه برادرى نزد برادرش برود و دست در جيب او كند و نياز خود برگيرد و آن برادر مانع او نشود ؟ گفتم : چنين چيزى در ميان ما مرسوم نيست . امام باقر گفت : پس هنوز هيچ چيز نيست . گفتم : آيا هلاك است ( و همهء ما هلاك خواهيم شد ) ؟ گفت : اين جمع شيعه ، هنوز به رشد و بلوغ ( دينى و مكتبى شيعى ) خود نرسيدهاند .