نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 397
* ( شِيَعاً ، كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ) * ، [1] به دين پاك و يكتاپرست رو كن ، كه اين فطرت و نهادى است كه خدا مردمان را بر آن نهاد ؛ خلقت خدا را دگرشدنى نيست ؛ همين است دين درست و پاينده ، ولى بيشترين مردمان نمىدانند ، به او بازگرديد ، و از خشم او بپرهيزيد ، و نماز را بر پاى داريد ، و از مشركان نباشيد ، يعنى آنان كه در دين خود تفرقه ايجاد كردند و گروه گروه شدند ، و هر گروه به آنچه در دست داشت شادمانى نمود ، 8 * ( يا صاحِبَيِ السِّجْنِ ، أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ الله الْواحِدُ الْقَهَّارُ ؟ ، ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِه إِلَّا أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ ، ما أَنْزَلَ الله بِها مِنْ سُلْطانٍ ؟ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه ، أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاه ، ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ) * ، [2] اى ياران زندانى من ! آيا خداوندگارانى پراكنده بهتر است ، يا الله ، خداى يگانهء بر همه چيز غالب ؟ ، آنچه جز او مىپرستيد چيزى نيست جز نامهايى ( بىحقيقت ) كه شما و پدرانتان ناميدهاند ، و خدا هيچ حجتى براى ( حقانيت و درستى ) آنها فرو نفرستاده است ؛ فرمان جز خداى را نيست ؛ و او فرموده است كه جز او را نپرستيد ! همين است دين درست و پاينده ، ولى بيشترين مردمان نمىدانند ، 9 * ( وَتِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ ، وَعَصَوْا رُسُلَه ، وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ، وَأُتْبِعُوا فِي هذِه الدُّنْيا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيامَةِ ، أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ ، أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ ) * ، [3]