نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 359
عينى تصادم پيدا مىكند و از اين برخورد معرفت جديدى به دست مىآيد كه همان تجربه است . و اين تجربه به دانش تازه اى در پى دارد كه مستلزم عمل كردن به آن است . پس علم و عمل پيوسته در يك ديگر كار مىكنند . شناخت علمى در اثناى عمل به شناخت عينى تبديل مىشود ، و انسان از اين طريق ، امكان امر و چگونگى و صور آن را مىفهمد . و اين علم برخاسته از عمل باز علم ديگرى را نتيجه مىدهد . و اين جريان ، همينسان ، در مقوله هاى تجربه پذير استمرار پيدا مىكند . 18 - پيوستگى شناخت و ايمان : آشكار است كه دين و شناخت با يك ديگر ملازمه دارند . چه اگر شناخت ، درست باشد ، و از راه درست به دست آمده و گمراهى و نادانى آن را آلوده نكرده باشد ( زيرا همان گونه كه در زمان خود مشاهده مىكنيم ، گاه جهل و نادانى ، به ناحق ، نام « علم » به خود مىگيرد ، يا علم بسيار جزئى و ناقص و محدود ، به عنوان علم كامل و اطمينانآور معرفى مىگردد ) ، امكان ندارد كه از عقيده و ايمان منفك باشد . انسان در آن هنگام كه چيزى را دانست و درستى آن يقينى وى شد ، به آن ايمان مىآورد . پس ايمان چيزى است كه بعد از شناخت و دانش حاصل مىشود . و اگر ايمان جز از اين راه به دست آمده باشد ، جازم و جهت بخش نخواهد بود . به همين جهت مىبينيم دين اسلام مكرر به انديشيدن و به كار انداختن عقل دعوت كرده و از مؤمنان خواسته است تا از راه تعقّل شخصى و مستقل و از طريق اجتهاد ، به پذيرفتن اصول دين بپردازند . اسلام تقليد را در اصول جايز نشمرده است . و چنين است فروع دين ، كه آن نيز در اصول و كليات خود اجتهادى است ، يعنى لازم است آدمى آنها را نيز خود دريابد و حكمت و نتايج آنها و مقصود از آنها را بداند . تقليد مربوط به صورت اعمال فرعى و جزئيات آنها است ، نه به اصل آنها و اصل عمل به آنها . 19 - پيوستگى شناخت و عمل : همچنين مىبينيم كه شناخت از اقدام و عمل منفك نيست ، بلكه آن دو با يك ديگر تلازم دارند . چه انسان در آن هنگام كه امرى بر وى آشكار شود و آن را بداند و به آن يقين كند ، براى تحقق بخشيدن به آن اقدام مىكند و در راه آن به كار
359
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 359