نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 126
( 1 ) امام صادق « ع » - در « رسالهء هليله » [1] ، خطاب به پزشك دانشمند هندى : گفتم : اگر بر نادانى خود پاى فشارى ، و چنان پندارى كه دريافت چيزها جز به حواس ميسر نشود ، من تو را آگاه مىكنم كه حواس به خودى خود اشيا را درك نمىكند ، و راه شناختى براى حواس بدون قلب وجود ندارد . قلب است كه راهنماى حواس است ، و اشيايى كه مدعى هستى قلب آنها را از راه حواس ادراك مىكند ، در ادراك آنها به وسيلهء حواس ، قلب مؤثر اصلى است . . . مىدانى چه بسا هست همه يا برخى از حواس از ميان مىرود ، و در اين حال سنجش سود و زيان چيزها ، چه امور پنهان و چه آشكار ، با قلب است . و قلب است كه ( به استفاده از سودمند ) فرمان مىدهد ، و ( از چيزهاى زيانبخش ) بازمىدارد . و امر نهى او نافذ است ، و داورى او درست در مىآيد . . . آيا اين را نمىدانى كه پس از نابود شدن حواس قلب باقى خواهد ماند ؟ . . . 4 الامام الصادق « ع » : . . أخبرني هل تحدّث نفسك من تجارة او صناعة او بناء أو تقدير شيء و تأمر به إذا أحكمت تقديره في ظنّك ؟ قال : نعم . قلت : فهل أشركت قلبك في ذلك الفكر شيئا من حواسّك ؟ قال : لا . قلت : أفلا تعلم أنّ الَّذي أخبرك به قلبك حقّ ؟ قال : اليقين هو . . [2] ( 2 ) امام صادق « ع » - در « رسالهء هليله » : گفتم : به من بگو ، آيا هيچ گاه با خود در بارهء كارهاى بازرگانى يا صنعتى يا ساختمانى يا اندازه گيرى چيزى سخن مىگويى ، و چون آن چيز را در تصور خويش انداز و برانداز كردى به انجام دادن آن دستور مىدهى ؟ گفت : آرى . گفتم : آيا در اين انديشيدن هيچ يك از حواس را در كار دل و عقل خود دخالت مىدهى ؟ گفت : نه . گفتم : اكنون آيا نمىدانى كه آنچه دلت در آن حال به تو گفته است درست است ؟ گفت : به يقين چنين است . . .
[1] اين رساله ، دربردارندهء « مناظره اى » است كه ميان حضرت امام جعفر صادق « ع » و پزشكى هندى پديد آمده است و سپس امام آن گفتگو را براى شاگرد خويش ، مفضّل جعفى ، نقل كرده است . [2] « بحار » 61 / 55 .
126
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 126