responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم ( فارسي ) نویسنده : السيد الطباطبائي    جلد : 1  صفحه : 202


دو صفت نيز از اوصاف عمومى دزد است پس حكم كرديم كه دزد به خانه آمد و در حقيقت ديده بوديم كه كسى بلند قامت و پر موى و سياه پوش به خانه آمد و اين حكم صواب است و حكم كرديم كه اين اوصاف متحد با اوصاف دزد است يعنى دزد و برادر يكى است يعنى در مشخصات و اين حكم نيز صواب است و پس از آن به نيروى همين قوه كه دزد و برادر را يكى كرده بود در مورد قضيه كه ديده بوديم كسى بلند قامت و پر موى و سياه پوش به خانه آمد اين چنين گفتيم دزد به خانه آمد و اين حكم نيز از همين قوه صواب است ولى اگر مقايسه با مشاهده حس بشود خطا خواهد بود .
و همچنين در جايى كه غير محمول را بجاى محمول گذاشتيم حال از همان قرار است مثلا در مثال بالا موضوع حقيقتا دزد بوده ولى از راه خانه تا دم در خانه آمده و گذشته و ما اشتباها گفتيم داخل خانه شد و در حقيقت حركت در راه و رسيدن بدم در را ديده بوديم كه مشترك فيه دخول و مرور مىباشد و اين حكم صواب است پس از آن گفتيم رسيدن بدم در ورود است و با دخول اتحاد دارد و اين حكم نيز صواب است پس از يكى كردن دخول و مرور دخول را بجاى مرور گذاشتيم و اين حكم نيز صواب است ولى در عرصه فعاليت اين قوه خيال كه دو تا را يكى كرده بود نه در عرصه حكم حس .
مثال ديگر ماديين مىگويند خدا موجود نيست و اين سخن خطا است ولى معناى تحليلى اين سخن كه در ته دل گوينده مىباشد صواب است زيرا گوينده اين سخن يا خدا را بمعنائى تفسير كرده كه جز حقيقت است مانند موجود جانشين علل ماديه مجهوله و نظاير آن و يا موجود را بمعنائى گرفته كه با حقيقت خدا هم نمىسازد

202

نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم ( فارسي ) نویسنده : السيد الطباطبائي    جلد : 1  صفحه : 202
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست