responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) نویسنده : خواجه نصير الدين الطوسي    جلد : 1  صفحه : 38


مشارك باشند مثلا چنانك جوهر را ضد نبود و از شان او بود كه محل اضداد بود چه ضدان دو عرض باشند از يك جنس كه ميان ايشان غايت دورى باشد و بر سبيل تعاقب در يك موضوع حلول كنند و جوهر قابل اشد و اضعف نبود چه انسانى انسانتر از انسانى ديگر نتواند بود مانند سياهى كه سياه تر بود از سياهى ديگر و بعد از اين گوئيم جوهر يا بسيط بود يا مركب و بسيط يا جزو مركب باشد يا نبود و جزو مركب يا محل بود و آن جزوى بود كه مركب به او به قوت باشد و آن را ماده خوانند و يا حال بود و آن جزوى بود كه مركب به او بفعل بود و آن را صورت خوانند و مركب كه مركب بود از اين دو آن را جسم خوانند و اين سه نوع را جوهر مادى خوانند و اما بسيطى كه جزو مركب نبود و آن را جواهر مفارقه خوانند هم دو گونه بود يا متصرف بود در ماديات بر سبيل تدبير و آن را نفس خوانند يا نبود و آن را عقل خوانند پس جوهر به اين قسمت پنج نوع بود ماده و صورت و جسم و نفس و عقل و اين هر پنج يا جزوى باشند يعنى اشخاص و آن را جواهر اولى خوانند يا كلى باشند يعنى انواع و اجناس و آن را جواهر ثانيه و ثالثه خوانند اين است انواع جواهر بقسمت اولى و ببايد دانست كه جوهر ذاتى است انواع جواهر را بخلاف عرض كه ذاتى نيست اجناس اعراض را و به اين سبب اجناس اعراض را بتفصيل در اجناس عاليه بر شمرده اند و انواع جواهر را در تحت يك جنس عالى كه جوهر است شمرده چه مفهوم از جوهر حقيقت و ذات اوست و آنك چون موجود باشد نه در موضوع بود لازم آن ذات و مفهوم از عرض عارض بودن است موضوعى را و لازمش آنك چون موجود باشد در موضوعى بود و عارض بودن چيزى چيزى را بعد از تحقق ماهيت آن چيز بود و نه لفظ

38

نام کتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) نویسنده : خواجه نصير الدين الطوسي    جلد : 1  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست