responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 147

إسم الكتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 157)


وارد شده است و لذا ائمه ( ع ) از ورود به اين دستگاه ها شديدا تحذير كردند و فرمودند اگر شماها وارد نمىشديد كار به اينجاها نمىرسيد . [1] تكاليفى كه براى فقهاى اسلام است بر ديگران نيست فقهاى اسلام براى مقام فقاهتى كه دارند بايد بسيارى از مباهات را ترك كنند و از آن اعراض نمايند . فقهاى اسلام بايد در موردى كه براى ديگران تقيه است تقيه نكنند . تقيه براى حفظ اسلام و مذهب بود كه اگر تقيه نمىكردند مذهب را باقى نمىگذاشتند . تقيه مربوط فروع است مثلا وضوء را اين طور يا آن طور بگير اما وقتى كه اصول اسلام ، حيثيت اسلام در خطر است جاى تقيه و سكوت نيست ، اگر يك فقيهى را وادار كنند كه برود سر منبر خلاف حكم خدا را بگويد آيا مىتواند به عنوان . التقيه دينى و دين آبائى . [2] اطاعت كند ؟ اينجا جاى تقيه نيست ، اگر بناء باشد به واسطهء ورود يك فقيه در دستگاه ظلمه بساط ظلم رواج پيدا كند و اسلام لكه دار گردد نبايد وارد شود هر چند او را بكشند و هيچ عذرى از او پذيرفته نيست مگر اين كه معلوم شود ورود او در آن دستگاه روى پايه و اساس عقلائى بوده است مثل على بن يقطين [3] كه معلوم است براى چه وارد شده است ، يا خواجه نصير رضوان الله عليه كه معلوم است در ورود او چه فوائدى بود . البته فقهاى اسلام از اين حرفها منزهند وضعشان از صدر اسلام تا كنون روشن



[1] در نامه امام سجاد ( ع ) به محمد بن مسلم زهرى آمده است : وَاعْلَمْ إِنَّ أَدْنى ما كَتَمْتَ و أخَفَ ما احْتَمَلْتَ أنْ آنَسْتَ وَحْشَةَ الظَّالِم وَسَهَّلْتَ لَه طريقَ الغَىِّ بِدُنُوِّكَ مِنْه حينَ دَنَوْتَ وَاجابَتَكَ لَه حِينَ دُعيتَ أ وَلَيْسَ بِدُعائه إِيّاكَ حينَ دَعاكَ جَعَلوُكَ قُطْباً أدارُوا بِكَ رَحَى مظالِمِهِمْ و جَسْرا يَعْبُرونَ عَلَيْكَ إِلى بَلاياهُمْ وَسُلَّماً إلى ضَلالَتِهِمْ داعِياً إلى غَيِّهِمْ سالِكاً سَبيلَهُم ، يُدْخِلُونَ بِكَ الشّكَّ عَلَى العُلَماءِ وَيَقْتادُونَ بِكَ قُلُوبَ الجهّالِ إلَيْهِمْ . ( پس بدان كمترين حقى كه پناهش داشته‌اى و سبكترين بارى كه بر دوش خود گرفته‌اى آن است كه وحشت ستمگر را با نزديكى به او زائل نموده‌اى و راه گمراهى را بر او هموار ساخته‌اى ، از اين راه كه به او تقرب مىجويى و هر گاه بخواندت اجابت مىكنى . مگر نه آن كه اينان با اين دعوتها مىخواهند ترا هم چون قطب آسيا محور بىدادگريهاى خويش قرار دهند ، و ستم كاريها را گرد وجود تو به چرخانند ؟ ترا پلى قرار دهند براى مظالم و مقاصد خود و نردبانى براى گمراهيها و دعوت كننده‌اى براى كجرويهاى خويش ، و به همان راهى تو را ببرند كه خود مىروند و ترا وسيله سازند تا دانشمندان را لكه دار نمايند ، و دلهاى نادانان را به سوى خود متمايل سازند . ) تحف العقول ، ص 214 ، بخش كلمات امام سجاد ( ع ) .
[2] تقيه مسلك من و مسلك پدران من است . « مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 258 ، » كتاب الامر بالمعروف « ، » ابواب الامر و النهى « ، باب 24 ، حديث 4 .
[3] على بن يقطين ( 124 - 182 ه . ق . ) پدرش در دوران حكومت بنى اميه داعى حكومت آل عباس بود ، از اين رو پس از روى كار آمدن بنى عباس ، على بن يقطين نزد آنان منزلتى تام يافت تا آنجا كه هارون الرشيد او را به وزارت خود برگزيد . وى در عين حال با امام كاظم ( ع ) نيز مرتبط بود و آن حضرت را واجب الاطاعه مىدانست و در اجراى فرمانش مىكوشيد . امام ( ع ) در بارهء او فرمود : » اى على ، خداوند در كنار دستياران ستم پيشگان ياورانى دارد كه آنها را وسيله حمايت دوستان خود قرار مىدهد ، و تو اى على از آنان هستى . «

147

نام کتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست