گريخت و به هر كه مىرسيد اين حكايت را مىكرد تا به نزد نجاشي رسيد و حكايت كرد نجاشي پرسيد كه چه نحو مرغى بود مرغى كه با أو آمده بود بر بالاى سر أو بود اشاره به مرغ كرد كه چنين مرغى أبابيل سنگى كه از جهة أو داشت انداخت بر سر أو خورد و از دبرش بيرون آمد و مرد .
و بعضي گفته‌اند كه اين مرد أبرهة بود و ايشان را مانند عصف مأكول كرد يعنى نوشخوار گاهى كه مانده باشد در آخر .
و اين واقعه در سال ولادت حضرت سيد المرسلين صلَّى الله عليه و آله واقع شد و از آن سال تاريخ مقرر ساختند تا زمان عمر تاريخ هجرت را مقرر ساختند و أكثر اين واقعه را از جمله ارهاص مىدانند و آن معجزاتيست كه از آن حضرت يا به سبب آن حضرت واقع مىشد و دلالتش بر عظمت كعبه و وجود واجب الوجود و قدرت و علم الهى اظهر من الشمس است < صفحة فارغة > [ حجاج و خراب كعبه ] < / صفحة فارغة > ( و انّما لم يجر على الحجّاج ما جرى على تبّع و أصحاب الفيل لأنّ قصد الحجّاج لم يكن إلى هدم الكعبة انّما كان قصده إلى ابن الزّبير و كان ضدّا للحقّ فلمّا استجار بالكعبة أراد الله ان يبيّن للنّاس انّه لم يجره فامهل من هدمها عليه ) ( 1 ) صدوق ذكر كرده است كه چرا بر حجاج واقع نشد بلايى كه بر تبّع و أصحاب فيل واقع شد با آن كه حجاج نيز كعبه را خراب كرد زيرا كه مقصود حجاج خراب كردن كعبه نبود بلكه مقصودش عبد الله بن زبير بود و عبد الله در دعوى امامت كافر بود و ضد حق بود و در بعضي از نسخ و كان ضدّ الصاحب الحق يعنى صاحب حق امامت بود كه آن حضرت سيد الساجدين بود پس چون پناه به كعبه برد اگر

243