responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 5  صفحه : 532


كه عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه كه از شيعيان صالح محدث پير شخصى كه نامش عمر بود به نزد عيس بن اعين آمد و محتاج بود عيسى به او گفت كه نزد من زكات هست و ليكن به تو نمىدهم او گفت چرا گفت ديدم كه تو گوشت و خرما خريدى و اين اسرافست او گفت كه در تجارت يك درهم به همرسانيده بودم ثلث آن را گوشت خريدم و ثلثى ديگر را خرما و ثلثى ديگر را از جهة حوايج خانه بردم پس حضرت دست مبارك را بر پيشانى نهادند و ساعتى در غم فرو رفتند و بعد از آن سر برداشتند و گفتند كه حق سبحانه و تعالى از جهة فقرا در مال اغنيا مقرر فرموده است آن چه را ايشان بان اكتفا توانند كرد و اگر مىدانست كه ايشان را كافى نيست بيشتر مقرر مىفرمود پس مىبايد كه به ايشان بدهند آن مقدار كه اكل و شرب و پوشش و تزويج و تصدق و حج كنند و بر ايشان تنگ نگيرند خصوصا بر امثال اين خوبان و كلينى و صدوق بسند ضعيف از عبد الله بن سنان روايت كرده‌اند و صدوق سند صحيح بعبد الله دارد ظاهرش صحت است كه حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه فرمودند كه زكات شتر و گاو و گوسفند و اسب را به اهل تجمّل مىبايد داد و زكات طلا و نقره و هر چه به كيل در آيد از گندم و جو و خرما و مويز و ساير حبوب به جمعى از فقرا مىدهند كه بسيار پريشان باشند عبد الله گفت عرض نمودم كه چه وجه دارد حضرت فرمودند كه چون آن جماعت هميشه در تجمّل بسر آورده‌اند آن چه خوش آينده تر است به ايشان مىبايد داد بخلاف اين جماعت ، و ظاهرا نزد عرب چنين باشد و نزد عجم آن چه به اهل تجمّل دهند طلا و نقره پنهان را بهتر مىخواهند چون علَّت را حضرت بيان فرموده‌اند و ممكن است كه حكم عام باشد و مخفى به آن جماعت بايد داد چنانكه گذشت كه نام مبر و مؤمن را خوار مكن و اگر خويشان شيعه و پريشان باشند مقدمند بر ديگران ، و احاديث بسيار بر تقديم ايشان وارد شده است به آن كه در صله رحم داخل است و اهتمام به شان

532

نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 5  صفحه : 532
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست