نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 34
بعضى بعنوان تحقير و ازين رتبه بالاتر نمىباشد كه حق سبحانه و تعالى ايذاى ايشان را حرب خود شمرده باشد و اشاره ايست بانكه چون دل مؤمن عرش حق سبحانه و تعالى است و محل محبت و معرفت اوست پس آن چه با مؤمن مىكند با خداوند او كرده است و در متعارفات همچنين است كه اگر كسى اهانت غلام كسى كند اهانت آقا كرده است چه جاى اهانت پسرى كه محبوب او باشد يا معشوق او . ديگر اين مكالمه كه من تردّد ندارم حق سبحانه و تعالى بر سبيل مجاز شايع مىفرمايد كه من بمنزله كسىام كه تردّد داشته باشد و آن كه مؤمنى كه دوست باشد نخواهد مردن را از اين جهت است كه چون مرتبه دوستى را در اين نشأه يافته است مىخواهد كه چند روزى ديگر باشد تا دوستى او زياده شود و آن كه اراده الهى در بردنست از اين جهت است كه مىداند كه اگر بماند از دوستى مىافتد يا به نهايت مرتبه خود رسيده است لهذا مرتبه عاليه او را به او مىگويند كه : * ( يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً ) * چنان كه گذشت ديگر قرار نمىماند و پرواز كرده * ( فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ ) * كه آشيانهء اوست قرار مىگيرد . ديگر آن شفقت كه از غنا و فقر هر يك اصلح است نسبت به او چنان مىفرمايد احاديث متواتره وارد است كه نسبت به اكثر دوستان فقر و بلا انسب است ايشان را هميشه مبتلا مىدارد تا هميشه در هر حالى متوجه جناب اقدس او باشند و جمعى از دوستان هستند كه مسمى به ضنايناند . چنان كه در احاديث صحيح و كالصحيح وارد است از صادقين صلوات الله عليهما كه فرمودند كه حق سبحانه و تعالى را دوستانى چند هست كه بلا را از ايشان ضنت مىفرمايد و تا زندهاند ايشان را در عافيت دارد و روزى مىدهد
34
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 34