نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 2 صفحه : 370
پس چون خبر فوت او را به حضرت دادند حضرت فرمودند تا او را غسل دادند و كفن كردند و حضرت با او متوجه شدند به مقبره و نماز بر او كردند و سجاده حضرت را انداختند و حضرت بر بالاى سجاده ايستادند از جهت نماز ديگر بر قبر او ايستادند تا از دفن او فارغ شدند پس حضرت برگشتند و من در خدمت حضرت برگشتم و با آن حضرت مىآمدم رو به من كرد و گفت بر مثل اين طفل نماز نيست و آن طفل سه ساله بود و فرمودند كه حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه مىفرمودند كه امثال اين طفل را دفن كنند و نماز نمىكردند و ليكن چون سنيان مىكنند من تقيه كردم و نماز گزاردم بعد از آن پرسيدم كه پس چه وقت نماز بر او واجب مىشود حضرت فرمودند كه هر گاه نماز را بفهمد و شش سالش بشود پس پرسيدم كه حال اطفال چونست در آن نشأه حضرت فرمودند كه حق سبحانه و تعالى اعلم است به آن كه ايشان چه خواهند كرد و تحقيق اين سخن خواهد آمد . و در حسن كالصحيح از زراره منقولست كه حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه فرزندى داشتند در حيات حضرت امام محمد باقر صلوات الله عليه و نامش عبد الله بود و تازه از شير باز شده بود و به راه افتاده بود و حضرت آزاد كردهء داشت كه تربيت آن طفل مىكرد من به طفل گفتم كه اين كيست كه در پهلوى تست طفل گفت آزاد كرده ما است آن غلام از روى خوش طبعى گفت من آزاد كرده تو نيستم آن طفل گفت كه از براى تو بد است كه مولاى من نباشى آن ملعون خنجرى به شكم آن طفل زد يا مشتى و آن طفل شهيد شد و آن طفل را در تابوتى گذاشتند كه از ليف خرما بافته بودند و به جانب قبرستان بقيع بردند پس حضرت امام محمد باقر صلوات الله عليه بيرون آمدند و جبه خز زردى پوشيده بودند و عمامه خز زردى و ردا از خز زردى و تكيه بر من كرده
370
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 2 صفحه : 370