نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 90
فرمودند : كه اگر بيعت معتبر است سه ماه نشده است كه همه در حضور سيّد المرسلين بامر خداوند عالميان با من بيعت كرديد و حضرت فرمود كه همگى سلام بر من كرديد به امارت مؤمنان كه السّلام عليك يا امير المؤمنين آنها چه شد فرداى قيامت جواب خدا را چگونه خواهيد داد ؟ ، و همگى منافقان بامر عمر شمشيرها بسته ايستاده بودند ، كه اگر بنى هاشم زور آورند همه را بقتل رسانند ، و سخنان بسيار گذشت در ميان ايشان كه در احاديث و تواريخ و كتب سنيان مسطور است . و چون آن حضرت حجة الهى را بر ايشان تمام كردند ، و دانستند كه نفعى نمىكند بامر خدا و رسول به خانه باز گشته متوجه جمع قرآن گرديدند و سه روز بيرون نيامدند ، و جمع قرآن بر نحوى كه نازل شده بود فرمودند ، و قرآن را بيرون آوردند ، و فرمودند كه من عهد كرده بودم با خداوند عالميان به فرمودهء حضرت سيد المرسلين كه ردا بر دوش نيندازم تا قرآن را چنان كه نازل شده است جمع كنم ، ايشان در جواب گفتند كه ما را احتياج به جمع تو نيست ، ما چهار كس از انصار را نشانيدهايم كه قرآن را جمع كنند ، حضرت فرمودند كه نخواهيد ديد اين قرآن را تا قائم آل محمد ( ص ) ظهور كند ، و متوجه عبادت شدند ، و آن اشخاص بازماندگان از بيعت را كه در خانهاى خود مخفى شده بودند تفحص و تجسس مىنمودند و هر كس بيعت نمىكرد و بضرب و تهديد قتل از ايشان بيعت مىگرفتند تا شش ماه بعد از آن به روايات بخارى و مسلم متوجه بنى هاشم شدند كه بيعت بگيرند تا آن كه اجتماع عظيم نمودند و آتش و هيمه را آوردند كه خانه حضرت را با اهل البيت بسوزانند ، و قنفذ مولاى عمر را كه از همه نواصب دشمنتر و در درشتى خوى و زشتى روى از ساير مردان به آن كس شبيه تر بود مقرر ساختند از جهة سوختن . و حضرت فاطمه به پشت در آمد كه يا ابن الخطاب خانه مرا مىسوزانى آن كس در را بر شكم آن صديقه زد و قنفذ به تازيانه حضرت را از پشت در دور كرد ، ابو بكر كه شنيد كه
90
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 90