نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 6
عِبادَتِكَ نبوده حليمى كه حيرت زدگان وادى تكليف را گاهى به نواى غمزداى * ( نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ) * [1] اميدوار ساخته و گاهى به تازيانه * ( وَأَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الأَلِيمُ ) * [2] شعاع خورشيد عزتش بر بصائر ارباب عرفان غبار حيرت بيخته و شهباز عقل در پرواز اولين پايه قصر توصيف صدر نشينان رواق قربش پر و بال ريخته ، داغ بندگيش زيب چهره عزت و رفعت است ، و محبت مقربان درگاهش مورث فيروزى دنيا و آخرت . سست جولان ز عزّ ذاتش وهم * تنگ ميدان ز كنه وصفش فهم پاك ز آنها كه غافلان گفتند * پاكتر ز آن چه عاقلان گفتند و درودى بىانتها و صلوات بىعدد و احصاء نثار بارگاه شهباز بلند پرواز فضاى * ( سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى ) * [3] مسند نشين ايوان * ( دَنا فَتَدَلَّى ) * [4] محرم حريم * ( فَأَوْحى إِلى عَبْدِه ما أَوْحى ) * [5] مشرف به تشريف * ( وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى ) * [6] سلطان سرير نبوت و رسالت ، مهر سپهر فتوت و جلال عالم علوم ازل و ابد ، خازن اسرار ملك احد بلند قدرى كه خيل انبياء مقدمة الجيش عسكر هداية اويند ، و ملائكه سبع طباق در ربقه تسخير و اطاعت او سلطانى كه كريم ذو الجلال يرليغ نبوتش را به طغراى * ( وَما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ ) * [7] موشح ساخته و فرمان عزتش به خاتم * ( وَلكِنْ رَسُولَ الله وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ ) * [8] مزين گردانيده ، اگر نه در به دو ايجاد بشارت معراج او بر گوش افلاك خواندند چرا پيوسته در وجد و اهتزازند ، و اگر نه حرفى از ديوان وقارش بر جبين ارضين نوشتند چرا هميشه با سكون دمسازند ، رفيع قدرى كه عرش اعلى