نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 575
عبث كردهايد چون نسبت توان داد به خداوندى كه همه كمالات بالفعل اوست بلكه هر كمالى داده اوست پس به او نسبت مدهيد كه چيزى را عبث آفريده باشد و هزاران حكمت در خلق آن جاى نداده باشد و همچنين بدانيد كه بىآن كه افاضه جود و وجود بر هر ذره از ذرات كند محال است كه او را بقا باشد چه قلب حقايق محال است و امكان عين حقيقت اوست و عدم لازمه ذات او و بدون تأثير واجب الوجود بالذات ممتنع الوجود است ، و بدانيد كه همگى سيما خلايق ذو العقول را داغ بندگى بر جبين نهادهاند و چند روزى از جهت تحصيل كمالات در اين خراب آباد دنيا فرستاده و هر روز جمعى را بدار السياسه آن عالم ابدى مىبرد و عن قريب نوبت به اين كس رسيده است ، و از خصوص چشم چيزها طلب نمودهاند كه به جا آورد به آن كه مطالعه علوم دينيه از قرآن و حديث و دعا كند ، و چشم را از ديدن زنان نامحرم و أمردان از روى شهوت نگاه دارد ، و به مراتب دنيا و زينتهاى آن نيندازد چنان كه إن شاء الله در باب حقوق و غيره مذكور خواهد شد ، و دل كه بمنزله پادشاه است در بدن عزت او بداريد او را به زنگ تعلقات مكدر مگردانيد ، و چون عرش اعظم حق سبحانه و تعالى است او را از قاذورات جهل و بخل و كبر و عجب و حسد و عداوت مؤمنان و كينه و مكر و ريا و امثال اينها پاك گردانيد ، و به اضداد اينها از علم وجود و تواضع و خود را خوار دانستن و ديگران را بر خود تفضل دادن و دوستى با مؤمنان كردن و خيرخواه ايشان بودن و خالص از براى خدا بودن و امثال اينها از صفات كمال زينت دهيد و بياراييد تا قابل محبت و معرفت الهى شود . پس آن مرد گفت كه گويا من نشنيده بودم اين آيه را از كتاب الهى نه از عربى و نه عجمى حال كه شنيدم ناچار ترك نمودم و توبه مىكنم كه ديگر نكنم و طلب مغفرت از حق سبحانه و تعالى مىكنم كه از تقصيرات گذشته درگذرد . پس حضرت فرمود كه برخيز و غسل بكن و هر چه به خاطرت رسد از نماز
575
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 575