است ؛ بلكه از آدم در مرثيهء هابيل تا خاتم صلى الله عليه و آله و سلم هيچ يك از اهل دانش ، بى كلام موزون نبودهاند و وجه * ( « وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ » ) * [1] و شأن نزولش دانستى . ديگر آنكه : [ آنچه از ] آن حضرات سر زده از الهام الهى است و حِكَم و مصالح ، و آنچه از شعر مذموم است مقدّمات خياليهء بى اصل است پس شعر هم مثل غنا دو قسم است : يكى ممدوح و ديگرى مذموم . اگر كسى گويد كه : منع از شعر خواندن در مسجد و روز جمعه و ماه مبارك رمضان و شب مطلقاً و اگر چه در شأن اهل بيت باشد واقع شده . جواب : بعد از آنكه معارض است به آنچه از علَّامه و شيخ زين الدين از حديث نقل شد آنكه اتّفاق فرقهء محقّه است كه خواندن شعر در صُوَرِ مذكوره مكروه است و هر مكروه حلال و جايز است و بر امر جايز مذمّت و طعن جايز نيست و حلال را بدعت گفتن بدعت است . و جواب ديگر آنكه : معصوم فرموده كه اگر چه در شأن ما باشد و نفرموده كه اگر چه در توحيد و مناجات و حِكَم و مصالح و مواعظ باشد با آنكه شعر چنينى عبادت است و كراهت در عبادت به معناى اقلّ ثواباً است و نهى از آن نهى تنزيهى است و نهى از اشعار مواعظ واقع نشده و اگر باشد از بابت نهى از نماز در حمّام است به معناى اقلّ ثواباً با آنكه اين حديث معارض دارد چه در احاديث اهل بيت واقع است كه ذكر ما و ياد ما و يادكنندگان ما از جملهء ذكر خداست و چون ذكر ما كنند همان است كه ذكر خدا كردهاند و ياد نمودن اعداء ما ذكر شيطان است . [2]
[1] شعراء ( 26 ) : 224 . [2] بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 258 ، ح 55 « عن ابن أبي حمزة قال سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول شيعتنا الرحماء بينهم الذين إذا خلوا ذكروا الله انّا إذا ذكرنا ذكر الله و إذا ذكر عدوّنا ذكر الشيطان » .