گردد . البته اين امر در مواردى چند صورت پذيرفته و مواردى نيز بدون تمايز چاپ شده و موهم آن است كه متن اصلى رساله چنين بوده است . علاوه بر آنكه اغلاط مطبعى در مواردى به رساله راه يافته است هر چند تا حدّى اين امر معمول است كلماتى غلط خوانده شده و لذا به جاى تصحيح ، تغليط شده است مثلًا : در ص 154 ، س 4 ، نغمه سنجان به نغمهء سبحان و شعبهء بينش به شعبه نشين ؛ ص 165 ، س 11 ، مُنْجَبِر به منجر ؛ ص 181 ، س 7 ، الزلل و الخطل به الخطر و الزلل ؛ ص 187 ، فصل دوم به باب دوم ؛ ص 198 ، س 12 ، نعمت به نغمه ؛ ص 199 ، زارت به زادت ؛ ص 203 ، س 14 ، مَكنيد به مىكند ؛ ص 209 ، س آخر ، با تغيّر فى الجمله به بالعبرى في الجمله ؛ ص 212 ، س 12 ، تنبيه به شبيه و . . . . بعضى از كلمات داخل متن در ميان دو قلاب معنا شده كه نيازى به معنا كردن آن هم در متن نيست مثلًا : فرقهء محقّه [ اماميه ] ، عامه [ اهل سنّت ] ، عامى [ سنّى ] ، مؤمنين [ شيعه ] ، افراد [ مصاديق ] و . . . . بعضى از تصحيحات در داخل قلَّاب در متن قرار گرفته كه غلط است مثلًا : ص 59 : « ملا صالح مازندرانى [ ملا صالح برغانى ] » ؛ كه غلط بسيار فاحشى است ؛ ص 154 ، س آخر : « از متون و كتب ( تجويد ) ديده » كه صحيح آن چنين است : « از متون كتب محو نگرديده است » . مصحّح به نكاتى كه از اصطلاحات كاتبان بوده به نيكى توجه نكردهاند . مثلًا : در ص 183 ، روايت بيست و يكم در فصل اول زائد است ؛ زيرا كاتب بر روى آن كلمهء « زائد » نوشته است امّا مصحح آن را به عنوان روايت بيست و يكم آورده و از آن پس شماره هاى روايات 21 به 22 و 22 به 23 و . . . تبديل شده است . در ص 184 ، س 4 ، در پايان روايت 24 كه در حقيقت روايت