يعنى : حضرت امام موسى عليه السلام خطاب كرد به على بن ابى حمزه و به او گفت كه : تو و اصحاب تو ( يعنى جماعتى كه به قول تو عمل مىكنند ) مثل خرهايند . و از حضرت امام رضا صلوات الله عليه حديثى نقل كرده كه آن حضرت فرمود كه : سُئِلَ عليُّ بنُ أبي حمزَة في قبرِه عَنّي ، فوَقَفَ ؛ فَضُرِبَ على رَاْسِه ضَربةً فَامْتَلَاء قَبرُه ناراً . [1] يعنى : حضرت امام رضا صلوات الله عليه فرمود كه : سؤال كردند از على بن ابى حمزه در قبر او در باب من ، پس توقّف نمود و جواب نداد . پس بر سر او عمودى زدند كه قبرش پر از آتش شد . ديگر حديث در مذمّت اين مرد واقع شده از جهت اختصار به همين قدر اقتصار مىكنيم . پس مىگوييم كه پر ظاهر است كه به حديثى كه اين طور مردى روايت كند مطلقا اعتماد نيست و بسيار عجب است از مردم ديندار كه همچنين حديثى را در برابر آيات قرآنى و در برابر احاديث صحيحه و غير آن و در برابر اتّفاق علماى شيعه باز دارند . و بر فرضى كه خبر واحد مخصِّص قرآن تواند شد ، آخر [ بر ] اين طور خبر و احدى كه على بن ابى حمزهء دروغگوى روايت كرده باشد ، كه متّهم بوده به حديث بستن بر ائمّهء معصومين عليهم السلام و چند حديث هم در مذمّت او باشد ، چگونه اعتماد توان نمود . حق تعالى همه را از غرضهاى امروز مشغول سازد و به فكر فردا بيندازد .
[1] كتاب الرجال ، ص 479 ، القسم الثاني ، باب العين .