مذمّتى كه در اين آيه است غنا . و زمخشرى در تفسير كشّاف مىگويد كه : قالَ بَعْضُهُمْ لجاريتِه : اسمِدي لَنا أي غَنِّي [ لنا ] . [1] يعنى : بعضى از عرب به كنيز خود مىگويد كه : اسمدي ، يعنى غنا كن . و مطلب صاحب كشّاف از اين عبارت ، آن است كه معناى * ( « سامِدُونَ » ) * را بيان كند كه در لغت چيست . بنا بر اين ، معناى آيهء وافى هدايت اين خواهد بود كه حضرت حق تعالى از روى طعن به آن جماعت مىفرمايد كه : « آيا از اين حديث تعجّب مىكنيد و مىخنديد و نمىگرييد و استهزا مىكنيد و حال آنكه شما غنا مىكنيد » . و معلوم است كه در اينجا استفهام به معناى نهى است همچنانكه در محلَّش مبيَّن شده ، و هرگاه نهىِ الهى تعلَّق گيرد به غنا ، حرمتِ فردى دونِ فردى ، معلوم نيست و ظاهرْ حرمتِ مطلقِ غناست از غناى در قرآن و شعر و ذكر . و زود باشد كه در اين رساله صورتِ حال بر تو از اين واضحتر شود ، إن شاء الله تعالى . اگر كسى گويد كه صاحب كشّاف از علماى سنّى است و سخن او بر شيعه حجّت نيست ، در جواب مىگوييم كه قول سنّيان در معانى الفاظ نصّ است ، هرگاه از علماى عربيت باشند ، و يدِ طولاى زمخشرى در عربيت از آن بيشتر است كه احتياجى به شاهد داشته باشد . و هيچكس از ارباب عقل قايل نشده كه قول سنّيان در مسايل صرف و نحو ولغت و معانى و بيان و غير آن از علومى كه دخلى به مذهب ندارد ، حجّت نيست ، بلكه هميشه طريقهء علما در هر عصر آن بوده كه قول ايشان سند ذكر مىكردهاند . نمىبينى كه علما اكثرِ