مىكنند و طعن مىزنند به بد صدايى ؛ اگر آن طور شخصى آواز خود را تغيير دهد و شبيه كند آواز خود را به صداى اكثرِ مردم و كسى را ندا كند ، مستمعين طعنى متوجه او نمىكنند . در اباحتِ تحسين به اين معنى شكَّى نيست . و اقلًا در مباح بودن امور مذكوره كسى را با ما خلافى نيست . و طريق ديگر آن است كه كسى مثل اربابِ فجور آهنگى بگيرد و خوانندگى كند . تمام معانى باقيه حرام است تا دليلى يافت شود . پس ، از مضمون آنچه مذكور شد معلوم است كه محلّ نزاع ، غناى به معناى خوانندگى كردن است كه بعضى از علما آن را مدِ صوتِ مشتمل بر ترجيعِ مطرب گفتهاند و جماعتى اكتفا به يك قيد نمودهاند و بعضى تعبير از آن به « ما يُسَمّى في العُرفِ غناءً » [1] كردهاند . و به عبارت اخرى محلّ نزاع غنايى است كه در عرف آن را تحرير و تركيب مىگويند به روشى كه در اين زمانها اكثر اوقاتْ مصنّفين ، تصنفيات را به آن روش مىخوانند و بعضى از قُرّا به سبب جهالت و جمعى از ايشان به واسطهء ميل به اين معصيتْ قرآن را به آن روش تلاوت مىكنند . و جمعى از علما كه قدرت بر منع آن طور قاريان داشته باشند ، اگر غافل نشوند ، ايشان را از آن منع مىكنند . و بيش از اين در اين مقام گفتگو در كار نيست . به همه حال ، اينكه گفتيم محلّ نزاع ، يعنى محلّ نزاع در ميان علماى شيعه و بعضى از علماى سنّى كه خوانندگى كردن را مكروه مىدانند و بعضى ديگر از سنّيان كه از اين هم تجاوز نمودهاند و قايل شدهاند كه خوانندگى كردن مباح است . و الَّا هيچ كس از علماى شيعه به اباحت خوانندگى قايل نشده چه جاى استحباب ، همچنانكه مذكور شد ، إلَّا موضعى چند كه بيان خواهد شد ، إن شاء الله . و در آن هم خلاف شده كه آيا جايز است يا حرام . و اينكه بعضى