< صفحة فارغة > [ پيش گفتار ] < / صفحة فارغة > بسم الله الرحمن الرحيم حمدِ بى حدّ عزيزى را سزاست كه گوشه گيرانِ بينوا را در حصارِ عبادت با وجود طاعت ، از خطابِ عدالتِ او ، خوف و خشيتْ عادت و خوست . و ثناى بى عدّ رحيمى را در خورِ كبرياست كه كوچك دلانِ مجلس ساز و بزرگ منشان استغاثه و نياز را با كمال معصيت از سحابِ عنايت او ، آبِ اميد در جوست . و صلوات ناميات و تحيّاتِ زاكيات بر مهترِ عرب و عجم و زبدهء اولادِ حضرت آدم ، محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم كه آوازهء نبوّتش به شش جهتِ ربعِ مسكون رسيده ، و پشتِ خميدهء عشّاقِ عجوزهء دنيا از بشارتِ دستگيرى او راست گرديده ؛ و بر اهل بيت اطهار و ذرّيهء عالى مقدارش كه تلبيس شياطين و طوايفِ مخالف را با متابعتِ ايشان وجودى ، و عملِ گناه كاران را از بركتِ كار شفاعتِ ايشانْ نمودى نيست . امّا بعد ، چنين گويد أضعفُ عباد الله و أحوَجُهم إلى رحمة الله الباري ، محمّد هادي ابن اللوحيّ الموسويّ الحسينيّ السبزواريّ كه : در اين اوقات از بعضى دوستان و پيروان ائمّهء معصومين صلوات الله عليهم اجمعين چنين استماع افتاد كه بعضى از افاضل [1] تأليفى كرده و در آن بيان فرموده كه غنا كردن
[1] منظور مؤلَّف احتمالًا محقّق سبزوارى ( م 1090 ق ) است .