و ملائكته و رسله و كتبه و ائمّته على انّي ان كنت من اهل الجنّة و الشّفاعة و اذن لي الدّخول فيها لا ادخلها الَّا و أنت معى » . يعنى : برادر شدم با تو در راه خدا و مصافحه كردم با تو در راه خدا و صاف كردم محبّت خود را با تو در راه خدا و عهد كردم با خداوند و ملائكه او و پيغمبران او و كتابهاى او و امامان او بر اين كه : اگر بوده باشم من از اهل بهشت و شفاعت و مأذون شوم در . دخول در آن ، داخل نشوم در وى مگر در حالتى كه تو با من باشى . پس برادر كوچك گويد : « قبلت و اسقطت عنك جميع حقوق الاخوّة ما خلا الدّعاء و الزّيارة و الشّفاعة » . يعنى : قبول كردم برادرى را به آن قسم و ساقط كردم از تو جميع حقوق برادرى را ، سواى دعا و زيارت و شفاعت . و اين إسقاط را اوّلى نيز ملحق كند به گفتهء خودش و ثانى نيز ملحق كند عهد را به گفته خود . و لكن عهد واجب الوفاء است ( 1 ) . و دليلى نداريم بر وجوب وفا بر او [ عهد ] در آخرت . زيرا كه وجوب وفاء به عهد تكليف است و تكليف مختصّ به دار دنيا است . پس بايد به معنى وعده باشد و نيّت وعده نمايند ، نه عهد حقيقى ( 2 ) و نيز دليلى بر شرعيّت إسقاط حقوق اخوّت نيست . زيرا كه با