يعنى : هر شخصى كه بياورد غلام گريختهء مرا پس از براى او است بر من يك درهم . و قبول لفظى در اين معامله اجماعا شرط نيست ، بلكه علم به عامل نيز شرط نيست ( 1 ) و از اين جهت عامل را از اركان نشمردهاند . بلكه هر شخصى كه اين ندا را بشنود ، يا شخصى به او بگويد كه : چنين ندا فلان شخص كرد و او غلام را پيدا كند و به او ردّ نمايد ، مستحقّ آن جعل مىشود . و چون كه احتياج به قبول لفظى ندارد ، از اين جهت جماعتى از فقهاء ، جعاله را ايقاع دانستهاند نه عقد . و لكن اقوى آن است كه از عقود است و قبولش فعلى است كه اشتغال عامل است به عمل . زيرا كه يك خاصيّت ايقاع آن است كه قبول ردّ نمىكند مثل ابراء كه مبرئ عنه بگويد قبول نكردم ، باطل نمىشود . و در اينجا اگر عامل مشغول عمل نشود . ( 2 ) و يا در