ثانى در أنكحت ، بلكه در جميع افعال متعدّيه به دو مفعول ، گاهى مقدّم بر مفعول اوّل مىشود . و البتّه علَّتى دارد ، شايد علَّت وى [ آن ] چيزى باشد كه مراعات وى [ آن ] ، در نكاح لازم باشد . و چون اهتمام شارع بر نكاح ، بيشتر از ساير عقود است ، لهذا احتياطا تكرير مىشود كه تا يقين به صحّت ، بهم رسد . و گويا علَّت تقديم ، اهتمام به شأن مقدّم است . و امّا متعدّى به مفعول ثانى با لفظ من ، پس به اين قسم است وكيل زوجه بگويد : « أنكحت موكَّلتى زينب من ( 1 ) موكَّلك أحمد على الصّداق المعلوم » . يعنى : به زنى دائمى دادم موكَّله خود زينب را به موكَّل تو احمد . پس وكيل زوجه ، زوج را مقدّم دارد و بگويد : « أنكحت موكَّلك أحمد من موكَّلتى زينب على الصّداق المعلوم » . يعنى : به زنى دائمى دادم به موكَّل تو احمد ، موكَّله خودم زينب را بر صداق معلوم . پس وكيل زوج فورا بگويد : « قبلت النكاح لموكَّلي احمد على الصّداق المعلوم » . يعنى : قبول كردم به زنى دائمى موكَّلهء تو زينب را از براى موكَّل خودم