مىشود و اين لغو محض است . و از جمّ غفيرى مسموع شد كه تفسير مىنمودند به اين كه به وطى كردن ( 1 ) دادم اين زن را به آن مرد . و اين معنى اگر چه يك معنى نكاح است در لغت ، امّا نكاح اجماعا حقيقت شرعيّه شده است در ايجاب و قبول . و معنى شرعى ( 2 ) را بايد قصد كرد نه لغوى . وانگهى كه معنى لغوى در نكاح صغيرين و محبوب و عنين و مانند ايشان صحيح نمىشود . زيرا كه وطى از ايشان ممتنع است در حين اجراء صيغه . و بعضى از مشاهير عصر ، چون ملاحظه نموده كه هيچ يك از اين معانى صحيح نيست ، لهذا به معنى تسليط خاص تفسير نموده و حال اين كه تسليط خاص ، در هر عقدى هست . پس بايد خصوصيّت را بيان كرد و همين كه خصوصيّت معلوم شد ، واجب است كه او [ آن ] را قصد كرد نه تسليط خاص ( 3 ) را . نظر به اين كه تسليط از اعراض عامّه او [ آن ] مىشود نه خاصّه ، مثل مشى خاص در انسان . و چون كه عرض عام است ، لهذا متبادر از