شخص باشد كه عدد زدن وى نشانه را ، بيشتر باشد . پس اگر هر يكى ده دفعه بزنند ، مستحق مال نمىشوند . و امّا اگر يكى ده دفعه بزند و ديگرى يانزده [ يازده ] دفعه ، مال از ثانى مىشود . و در اين قسم ، بىشبهه تعيين عدد شرط است . و ديگرى : مبادرت است . و معنى وى [ آن ] آنست كه هر يك زودتر نشانه را بزند ، مال از او باشد . و تعيين عدد در اين محلّ ، خلاف است ( 1 ) اظهر نيز اشتراط است . دوّم : علم به عدد اصابت يعنى چند تير بايد به نشانه برسد . مثل اين كه شرط كنند كه از بيست تير ، پنج تاى آنها اگر به نشانه برسد اگر چه عقب يكديگر نباشند ، مال از او باشد . سيّم : علم به صفت اصابت مثل اين كه به وسط نشانه برسد و يا به طرف راست و يا به طرف طرف چپ وى [ آن ] . چهارم : تساوى ايشان در عدد تير . يعنى هر دو شرط كنند كه از بيست . تير ، پنج تير به نشانه برخورد . پس اگر از يكى از بيست تير ، پنج تير شرط كنند و از ديگرى از ده تير ، پنج تير صحيح نيست .