وى مطالبه نمايد و يا قتل نفسى و يا جنايت ديگرى بر شخصى وارد كرده باشد ، كه از وى مطالبهء قصاص و يا ديه نمايد . و همچنين است از براى اعيان مغصوبه و مقبوضه به سوم و مانند اينها ، كه كفالت اينها نيز جايز است و حال آن كه در ضمان اينها خلاف بود . و امّا در حدود الله تعالى ، پس كفالت جايز نيست اجماعا . و در اينجا رضاى كفيل و مكفول له شرط است و اجماعا رضاى مكفول شرط نيست . هم چنان كه در ضمانت نيز ، چنين بود . و لكن در اينجا احدى نفرموده است كه قبول لفظى از مكفول له شرط نيست ، بلكه همان رضاى وى به ايجاب كفيل كافى است ، هم چنان كه در ضمانت گفته بودند ( 1 ) . پس كفيل مىگويد : « كفلت لك زيدا بان احضره متى شئت » . يعنى : كفيل شدم از براى تو ، زيد را به اين كه حاضر كنم هر وقتى كه تو بخواهى ، كه استيفاى حقّ خود از وى نمائى . پس مكفول له بگويد : « قبلت كفالتك لي زيدا بان تحضره متى شئت » . يعنى : قبول كردم كفيل شدن ترا از براى من زيد را ، به اين كه حاضر نمائى او را هر وقتى كه من بخواهم از براى خود . و مؤجّل وى نيز جايز است مثل اين كه بگويد كفيل شدم تا يك ماه مثلا . ( 2 ) و همين كه صيغه تمام شد بر