عتق او . پس تدبير در حقيقت قسمى از وصيّت است . و امّا كتابت : پس اگر چه اقوى اين است كه از عقود لازمه است ، هم چنان كه در تعداد آنها اشاره به وى شده ، و لكن چون از اسبابى است كه گاهى مؤدّى به عتق مىشود ، لهذا مناسب با او است و چون غالبا نوشته در اين عمل در ميانه مولى و مملوك گذاشته مىشود ، لهذا مسمّى به اين اسم شده . و كيفيّت وى اين است كه مولى با مملوك خود قرار بگذارد كه فلان مبلغ در مدّت معيّنه به او بدهد و آزاد شود . و اين كتابت بر دو قسم مىشود : مطلقه و مشروطه . اوّل : اين است كه اقتصار شود بر همين مضمون كه تحرير يافت و حكم وى اين است كه تا به آخر مدّت هر قدر از مال آن كتابت را داد به همان قدر آزاد مىشود . و ثانى : اين است كه افزوده شود بر وى كه اگر تا به آخر مدّت عاجز از ردّ اين مبلغ شد ردّ شود به مملوكيّت وى . و حكم وى [ آن ] اين است كه : اگر قليلى از مال تا به آخر مدّت مانده باشد آزاد نمىشود ( 1 ) . و صيغهء قسم اوّل اين است كه مولى بگويد : « كاتبتك إلى سنة على ان تؤدّى إليّ فى اخر كلّ شهر دينارا فاذا أدّيت فأنت حرّ » . يعنى : واگذار نمودم ( 2 ) تو را به خودت تا يك سال بر اين كه ادا كنى به من