إسم الكتاب : صيغ العقود والإيقاعات ( عدد الصفحات : 405)
در صيغه مذكور شده . و در سكنى ذكر مدّت ، لازم نيست بلكه بنحو اطلاق نيز جايز است مثل اين كه بگويد : « اسكنتك هذه الدّار قربة إلى الله » . پس ساكن گويد : « قبلت سكنى هذه الدّار » و قبض به عمل بيايد ، سكناى آن عمارت ، منتقل به مخاطب مىشود و لكن هر وقتى كه مالك اراده نمايد ، بيرون مىتوان كرد . و عمرى و رقبى بىمدّت صحيح نيست زيرا كه مدّت در لفظ هر دو مأخوذ است ( 1 ) . پس بايد مدّت را تعيين نمايند در صيغه . ششم از ايقاعات طلاق است . و معنى وى [ آن ] زوال قيد است هم چنان كه گفته مىشود : « رجل طلق الوجه و طليق الوجه و طلق اليدين و طلق اللَّسان » . ( 2 ) . يعنى : مردى است گشاده روى . يعنى روى خود را درهم نمىكشد و گشاده دست [ است ] كه سخاوت مىنمايد و گشاده زبان [ است ] كه زبانش لكنت نمىخورد در سخن گفتن . و در اينجا مراد برداشتن قيد نكاح است و اركان وى [ آن ] چهار است :