مقام سيّم در ملك يمين و تحليل است . بدان كه مالك كنيز به مجرّد تملَّك وى به يكى از اسباب شرعيّه ، تصرّف زوجيّت در وى مىتواند كرد و صيغهء ديگرى نمىخواهد . و امّا اگر به ديگرى تزويج نمايد ، پس بر دو قسم است : يكى نكاح دائم يا [ و ديگرى ] منقطع . پس صيغهء آنها همان است كه گذشت و لكن بايد وكيل از مالك ، اجراء صيغه نمايد نه [ وكيل ] از كنيز . و همچنين است غلام [ كه وكيل از مالك ، اجراء صيغه نمايد ، نه وكيل از غلام ] . پس اگر كنيز خود يا غير را از براى غلام خود يا غير عقد نمايد ، وكيل مولاى كنيز مىگويد : « أنكحت أمة موكَّلى زينب عبد موكَّلك أحمد على الصّداق المعلوم » . يعنى : به زنى دائمى دادم كنيز موكَّل خودم زينب را به غلام موكَّل تو أحمد بر صداق معلوم . پس وكيل مولاى عبد بگويد : « قبلت النّكاح لعبد موكَّلى أحمد على الصّداق المعلوم » . يعنى : قبول كردم به زنى دائمى كنيز موكَّل تو زينب را از براى غلام موكَّل خودم احمد بر صداق معلوم . و ساير وجوه نكاح دائم و متعه نيز ، همين قياس است .