مغارسه كه كاشتن درخت است ( 1 ) و خدمت كردن بر زراعات ( 2 ) حتّى شبدر و يونجه را كه اصول ايشان [ آنها ] ثبوت ندارد و به اشجار غير مثمره ( 3 ) مثل صنوبر و چنار و بيد و مانند اينها و مثمره كه بالفعل بارآور نشده است ، همگى از اين معامله خارج است ( 4 ) . بلى خدمت كردن آنها را با شرط در ضمن العقد ، لازم مىتوان كرد و بايد درختها و آب و مدّت خدمت به آنها در ضمن العقد ، معيّن شود ( 5 ) به قسمى كه معظم غرر مرتفع شود هم چنان كه در مزارعه بود . پس صاحب باغ مىگويد : « ساقيتك على هذه الأشجار إلى سنة به خمس من حاصلها » . يعنى : به آب دادن و ترتيب نمودن دادم اين درختها را به تو ، تا يك سال