responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 345


* ( « كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ . فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ) * [1] * ( » ) * ( گويى خران گريزانى هستند كه از شير درنده مىگريزند ) ، با آيات شريفهء * ( « أُولئِكَ كَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ ) * [2] » ( آنها مانند چهار پايانند بلكه بسى گمراه ترند ، آنها همان مردمى هستند كه غافل شدند . ) و اينها را براى هنرمندان طنز پرداز توضيح بدهيد كه چگونه مىتوانند از قرآن الگو بگيرند ؟
پاسخ - به نظر مىرسد غير از آيهء 49 سورهء دخان * ( « ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ » ) * اين گونه جملات از مقوله طنز نيست بلكه استفاده قانونى و مشروع از تشبيه است مانند * ( « فَمَثَلُه كَمَثَلِ الْكَلْبِ » ) * [3] هر جا كه كلمه مثل باشد روشن است كه اشكالى از اين جهت نيست چون طنز به حساب نمىآيد ، جايى كه ظاهر خوشايندى داشته باشد ولى مراد اهانت به طرف بوده باشد ، مثل * ( « ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ » ) * اين طنز است - اين هم به اين معنا كه تو در زندگى - خود را عزيز و كريم مىدانستى حال عذاب و ذلت و خارى را بچش ، تو عزيز و كريم نبودى و خود را به عنوان عزيز و كريم تلقى مىكردى . علَّامه طباطبايى قدس سرّه در ذيل آيه 49 سوره دخان * ( « ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ » ) * همين معنا را بدون تفصيل مطرح نموده‌اند .
سؤال - جناب عالى در مباحث گذشته فرموديد ، طنز مىتواند وسيله خدمت بسيار خوبى با استخدام براى تحسين اخلاق ، عرفان به كار برود و اشاره نموديد كه مولوى نيز اشعار جالبى در طنز دارد . مانند اين كه گفته شده است :
< شعر > از طلا گشتن پشيمان گشته ايم مرحمت فرموده ما را مس كنيد < / شعر > ضمن تشكر از حضرت عالى كه سؤالات مربوط به طنز را با فقه و حكمت پاسخ



[1] سورهء مدثر ، آيهء 51 و 50
[2] سورهء اعراف ، آيهء 179
[3] سورهء اعراف ، آيهء 176

345

نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست