پس سى حبه مىشود كه حاصل ضرب ده در سه است پس قسمت مىشود سى حبه بر سيزده هر سهمى دو حبه مىگيرد بيست و شش حبه مىشود باقي مىماند چهار حبه كه منقسم نمىشود بر سيزده پس بسط مىشود اين چهار حبه بارز شانزده ارز مىشود و چون قسمت شود بر 13 هر سهمى يك ارزه دارد باقي مىماند سه ارزه كه قابل قسمت بر 13 نيست به اجزاء بسط مىشود 39 جزء مىشود و چون بر 13 قسمت شود هر سهمى را سه جزء حاصل است پس عمل تمام شد و نصيب هر يك جدا شد پس از براي هر يك از پنج دختر يك تومان و نيم و دو حبه و يك ارزه و سه جزء از سيزده جزء ارزه نشد و از براي هر يك از چهار پسر سه تومان و چهار حبه و دوازده و شش جزء از سيزده جزء است از ارزه لكلّ ضعف ما للأنثى فصل [ در مناسخات ] اگر انساني بميرد و هنوز تركه او قسمت نشده باشد كه يكي از ورثه او نيز بميرد اين چهار صورت دارد و فقها اين مسائل را مناسخات مىنامند از اين جهت كه حكم سابق زائل مىشود صورت اولى آنست كه متّحد باشد وارث و استحقاق و مراد به اتّحاد وارث آنست كه وارث ميّت ثاني همان وارث ميّت اوّل بوده باشد بعينه و مراد به اتّحاد استحقاق آنست كه جهت استحقاق ميراث يكي باشد چون بنوّت و اخوّت مثلا شخصي مىميرد و وارث او شش برادر و شش خواهر است پس پيش از قسمت تركه آن يكي از برادران مرد و بعد از آن نيز يكي از خواهران

555